کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقامت گاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقامت گاه
دیکشنری فارسی به عربی
بيت
-
واژههای مشابه
-
minimum stay
حداقل اقامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کوتاهترین زمان لازم برای اقامت مسافر در یک مقصد مشخص، در ازای نرخ ثابتی که دستاندرکاران گردشگری تعیین کردهاند
-
maximum stay
حداکثر اقامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] طولانیترین زمان لازم برای اقامت مسافر در یک مقصد مشخص، در ازای نرخ ثابتی که دستاندرکاران گردشگری تعیین کردهاند
-
hotel tax, bed tax, resort tax, room tax
عوارض اقامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مالیاتی که دولت محلی یا مرکزی یا سازمانی دیگر برای افزایش درآمد یا توسعه و بهبود زیرساختهای گردشگری از بازدیدکنندگان بابت اقامتشان دریافت میکند
-
home stay
اقامت خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اقامت شرکتکنندگان در یک برنامۀ آموزشی زبان در منازل شخصی میزبانان، همراه با غذا، برطبق قرارداد
-
residential stay
اقامت خوابگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اقامت شرکتکنندگان در یک برنامۀ آموزش زبان در مکانهایی، مانند دانشکده و پردیس دانشگاهی و خوابگاه دانشجویی، همراه با غذا، برطبق قرارداد
-
محل اقامت
دیکشنری فارسی به عربی
سکن , مسکن , مقعد
-
اقامت اجباری
دیکشنری فارسی به عربی
الإقامة الجبرية
-
اقامت داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
استقر
-
وابسته به اقامت
دیکشنری فارسی به عربی
سکني
-
رحل اقامت افکندن
دیکشنری فارسی به عربی
مسکن
-
اقامت کرد در
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْوَي بـِ (في)
-
محل اقامت خلیفه
دیکشنری فارسی به عربی
بيت الکاهن