کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقالیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اقالیم
/'aqālim/
معنی
= اقلیم
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقالیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اِقْلیم] 'aqālim = اقلیم
-
اقالیم
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ اقلیم ؛ کشورها.
-
اقالیم
لغتنامه دهخدا
اقالیم . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اقلیم . (ناظم الاطباء) : کلید گنج اقالیم در خزینه ٔ اوست کسی بقوت بازوی خویش نگشاده ست . سعدی .- اقالیم سبعه ؛ هفت کشور و آن هفت حصه از ربع مسکون است . قدما زمین را به هفت بخش کرده و هر یک را اقلیمی خوانده و هر اقلیمی منسو...
-
جستوجو در متن
-
فحص
لغتنامه دهخدا
فحص . [ ف َ ] (اِخ ) اقلیمی از اقالیم سوسه . (معجم البلدان ).
-
صخرة
لغتنامه دهخدا
صخرة. [ ص َ رَ ] (اِخ )از اقالیم اکشونیه است به اندلس . (معجم البلدان ).
-
بشیله
لغتنامه دهخدا
بشیله . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) از اقالیم اکشونیه در اندلس . (از معجم البلدان ).
-
هفت خاک
لغتنامه دهخدا
هفت خاک . [ هََ ] (اِ مرکب ) اقالیم سبعه . هفت اقلیم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به «هفت آب و خاک » و «هفت رقعه ٔ ادکن » شود.
-
اقلیم
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ معر - یو. ] (اِ.) 1 - کشور، مملکت . 2 - ولایت . ج . اقالیم .
-
زاویة
لغتنامه دهخدا
زاویة. [ ی َ ] (اِخ ) موضعی است به اندلس . (منتهی الارب ) (تاج العروس ). از اقالیم اکشونیه ٔ اندلس است . (از معجم البلدان ).
-
رجینة
لغتنامه دهخدا
رجینة. [ رُ ج َ ن َ ] (اِخ ) موضعی است به مغرب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اقلیمی است از اقالیم ناحیه ٔ اندلس . (از معجم البلدان ).
-
نابل
لغتنامه دهخدا
نابل . [ ب ُ ] (اِخ ) اقلیمی است از اقالیم افریقائی واقع بین تونس و سوسة. (معجم البلدان ). موضعی است بافریقیه . (منتهی الارب ).
-
جغرافیان
لغتنامه دهخدا
جغرافیان . [ ج ُ ] (اِ) دانندگان علم جغرافیه ، یعنی دانندگان علم هیأت ارض و اشکال اقالیم و ربع مسکون . (غیاث ) (آنندراج ).
-
جغرافیه
لغتنامه دهخدا
جغرافیه . [ ج ُ ی ِ ] (معرب ، اِ) علمی است که بدان علم هیأت ارض و اشکال اقالیم و ربعمسکون دانسته میشود. (آنندراج ). جغرافی . جغرافیا.
-
قاشره
لغتنامه دهخدا
قاشره . [ رُ ] (اِخ ) از اقالیم لبله است و در نسخه ٔ دیگری از کتاب خطط اندلس به نام قاتیده ثبت شده بود. (معجم البلدان ج 7 ص 13).