کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افکه
لغتنامه دهخدا
افکه . [ اَ ف ِ ک َ ] (ع ص ) سال قحطناک . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
افک
لغتنامه دهخدا
افک . [ اِ ] (ع مص ) اَفْک . اَفَک . اُفوک . دروغ گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن جرجانی ). دروغ گفتن . دروغ بستن . (آنندراج ). || گردانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). برگردانیدن کسی را از چیزی ، یا برگردانیدن رأی او را...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن ثوابةبن خالد الکاتب . مکنی به ابوالعباس . محمدبن اسحاق الندیم گوید: او احمدبن محمدبن ثوابةبن یونس ابوالعباس کاتب است . این خاندان اصلا ترسا بودند و گویند یونس معروف بلبابه بود و شغل حجامی داشت و بعضی گفته اند مادر ای...