کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افند
لغتنامه دهخدا
افند. [ اَ ف َ ](اِ) آفند. (از مؤید الفضلاء). رجوع به آفند شود.
-
افند
دیکشنری فارسی به عربی
هجوم
-
واژههای مشابه
-
آفند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āfand جنگ؛ پیکار؛ نبرد؛ دشمنی: ◻︎ ابری بفرست بر سر ری / بارانْش ز هول و بیم و آفند (بهار: ۲۸۸).
-
آفند
فرهنگ فارسی معین
(فَ) ( اِ.) خصومت ، دشمنی ، جنگ .
-
آفند
لغتنامه دهخدا
آفند. [ ف َ ] (اِ) جنگ . خصومت : دلیر و جهانسوز و پرخاشخرجز آفند کاری ندارد دگر. فردوسی .آورد پیامی که مبادا که خوری می مستک شوی و عربده آغازی و آفند.سوزنی .
-
واژههای همآوا
-
آفند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āfand جنگ؛ پیکار؛ نبرد؛ دشمنی: ◻︎ ابری بفرست بر سر ری / بارانْش ز هول و بیم و آفند (بهار: ۲۸۸).
-
آفند
فرهنگ فارسی معین
(فَ) ( اِ.) خصومت ، دشمنی ، جنگ .
-
آفند
لغتنامه دهخدا
آفند. [ ف َ ] (اِ) جنگ . خصومت : دلیر و جهانسوز و پرخاشخرجز آفند کاری ندارد دگر. فردوسی .آورد پیامی که مبادا که خوری می مستک شوی و عربده آغازی و آفند.سوزنی .
-
جستوجو در متن
-
هجوم
فرهنگ واژههای سره
آفند، تازش، تک
-
حمله
فرهنگ واژههای سره
آفند، تاختن، تازش، تک، تاخت
-
سورن
واژگان مترادف و متضاد
آفند، تاخت، تک، حمله، هجوم، یورش، شوق ≠ پاتک، پدافند، دفاع
-
active defense principles
اصول پدافند عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اصول شناختهشدهای که براساس آن نیرویی در مقابل آفند نیروی متجاوز اقدامات و آرایش پدافندی انجام میدهد