کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افلاطون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افلاطون
فرهنگ نامها
(تلفظ: aflātun) (در اعلام) نام حکیم معروف یونان.
-
افلاطون
لغتنامه دهخدا
افلاطون . [ اَ ] (اِخ ) ابن ارسطون یا اریستن . از شاگردان فیثاغورس بود که با سقراط نزد او تلمذ می نمود، لیکن در زمان حیات سقراط اشتهاری در میان علماء نداشت . وی بزرگ زاده و از خاندانهای معروف علم یونان است و خود بتمام فنون طبیعی آگاهی داشت . آثار گرا...
-
افلاطون
لغتنامه دهخدا
افلاطون . [ اَ] (اِ) مقل که بهندی گوگل گویند. (مؤید الفضلاء).
-
واژههای مشابه
-
مدینه ٔ افلاطون
لغتنامه دهخدا
مدینه ٔ افلاطون . [ م َ ن َ / ن ِ ی ِ اَ ] (اِخ ) رجوع به مدینه ٔ فاضله و نیز رجوع به افلاطون شود.
-
اصحاب افلاطون
لغتنامه دهخدا
اصحاب افلاطون . [ اَ ب ِ اَ ] (اِخ ) پیروان مکتب فلسفی افلاطون . رجوع به حکمت اشراق چ کربن ص 162، و افلاطون شود.
-
افلاطون الهی
لغتنامه دهخدا
افلاطون الهی . [ اَ ن ِ اِ لا ] (اِخ ) رجوع به افلاطون شود.
-
خم افلاطون
لغتنامه دهخدا
خم افلاطون . [ خ ُ م ِ اَ ] (اِخ ) در کتب تواریخ نوشته اند که چون افلاطون به سن پیری رسید در خم بزرگ بنشست شاگردان بموجب او سر خم محکم بسته در غار کوهی نهادند. (غیاث اللغات ). ظاهراً افلاطون و دیوجانس را به هم خلط کرده اند. رجوع به دیوجانس شود.
-
Platonism
افلاطونگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مکتبی در فلسفۀ ریاضی که براساس آن اشیای منطقی و ریاضی مستقل از ذهن انسان هستند
-
معجون افلاطون
لهجه و گویش تهرانی
سینی حلبی آبنباتهای نرم رنگین،در خانه های هم مرکز ،بچه ها با پرداخت ده شاهی میخ سر پهنی درآن فرو برده تا آبنبات به آن بچسبد،بیرون کشیده میلیسیدند.
-
جستوجو در متن
-
Plato
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افلاطون
-
platoid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افلاطون
-
promulge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افلاطون
-
فاذن
لغتنامه دهخدا
فاذن . [ ذُ ] (اِخ ) نام یکی از شاگردان افلاطون . || نام یکی از کتابهای افلاطون . رجوع به فدن شود.