کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
افقی
/'ofoqi/
معنی
ویژگی چیزی که موازی افق و سطح زمین باشد.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
ترازی، ستان
دیکشنری
horizontal
-
جستوجوی دقیق
-
افقی
فرهنگ واژههای سره
ترازی، ستان
-
افقی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به افق) [عربی. فارسی] 'ofoqi ویژگی چیزی که موازی افق و سطح زمین باشد.
-
افقی
فرهنگ فارسی معین
(اُ فُ) (ص نسب .) موازی ، منسوب به افق . خط راست موازی سطح زمین .
-
افقی
لغتنامه دهخدا
افقی . [ اَ ف َ قی ی ] (ع ص نسبی ) اَفّاق . اُفُقی . هرکه در نواحی زمین رود برای کسب معیشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
افقی
لغتنامه دهخدا
افقی . [ اُ ف ُ] (ص نسبی ) نسبت است به افق ، مقابل عمودی . آنچه در افق باشد. که عمودی نیست . متوازی . (یادداشت مرحوم دهخدا). آنکه از آفاق زمین باشد. (از اقرب الموارد).- خط افقی ؛ مقابل خط عمودی . خط موازی با سطح آب ساکن .|| هر که در زمین برای کسب مع...
-
افقی
دیکشنری فارسی به عربی
افقي , فرع
-
واژههای مشابه
-
افقي
دیکشنری عربی به فارسی
افقي , ترازي , سطح افقي
-
horizontal asymptote
مجانب افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجانبی که در دستگاه مختصات قائم موازی با محور طولهاست
-
horizontal situation display
نمایشگر افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] صفحۀ نمایش الکترونیکی در هواگَرد که اطلاعات ناوبری و دادههای مربوط به مأموریت و روشهای پروازی را نشان میدهد؛ اطلاعات راداری و تلویزیونی نیز میتواند بهصورت نقشه یا تصویر جداگانه بر روی آن دیده شود
-
horizontal scrolling
نَوَردش افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نَوَردش از راست به چپ یا از چپ به راست
-
horizontal impaction
نهفتگی افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی نهفتگی دندان که در آن افقی بودن دندان مانع رویش آن شده است
-
retrograde, crab motion
قرینۀ افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تصویر آینهایِ یک لحن نسبت به محور قائم
-
کولون افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← پسرودۀ افقی
-
horizental area excavation, clearing excavation, horizental explosure
کاوش افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] کاوشی که هدف آن شناخت ساختار افقی یک محوطۀ باستانی و الگوی پراکندگی یافتههای آن است