کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افعی خورنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
افعی کاه رباپیکر
لغتنامه دهخدا
افعی کاه رباپیکر. [ اَ ی ِ رُ پ َ / پ ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شعله ٔ آتش باشد. (آنندراج ) (برهان ) (هفت قلزم ).
-
افعی مرجان عصب
لغتنامه دهخدا
افعی مرجان عصب . [ اَ ی ِ م َ ع َ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) افعی کهرباپیکر که شعله ٔ آتش باشد. (آنندراج ) (هفت قلزم ) (برهان ). و رجوع به افعی شود.
-
جستوجو در متن
-
مجذوم
لغتنامه دهخدا
مجذوم . [ م َ ] (ع ص ) مبتلا به مرض جذام . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که آن را بیماری جذام باشد و آن علتی است که خون فاسد شده اعضای صغار می ریزند. (غیاث ) (آنندراج ). گرفتار خوره و مبتلا به جذام . (ناظم الاطباء). خداوند علت خوره . خوره ...