کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افطن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افطن
لغتنامه دهخدا
افطن . [ اَ طَ ] (ع ن تف ) فطن تر. زیرک تر. (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
افتن
لغتنامه دهخدا
افتن . [ اَ ت َ ] (ع ن تف ) فتنه انگیزتر. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
افتن
لغتنامه دهخدا
افتن .[ اُ ت َ ] (مص ) افتادن . ساقط شدن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
الحن
لغتنامه دهخدا
الحن . [ اَ ح َ ] (ع ن تف ) دانا و آگاه تر. (ازآنندراج ). افطن . هشیارتر. هو الحن من فلان ؛ ای اسبق فهماً منه . و منه : «لعل احدکم الحن بحجته من الاَّخر»؛ یعنی شاید یکی از شما داناتر و آگاه تر از دیگری بدلیل خویش است . (از اقرب الموارد). || خوشخوان ت...