کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افضل کرمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
افضل الدین خونجی
لغتنامه دهخدا
افضل الدین خونجی . [ اَ ض َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ناماوار مکنی به ابوعبداﷲ است . وی از مشاهیر حکماء واطباء اسلام بود و در علوم شرعی و غیره ید طولایی داشت . او در اواخر عمر بمنصب قاضی القضاتی مصر رسید و به سال 646 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام...
-
افضل الدین کرمانی
لغتنامه دهخدا
افضل الدین کرمانی . [ اَ ض َ لُدْ دی ن ِ ک ِ ] (اِخ )خواجه محمد. مؤلف دستورالوزراء آرد: وی بوفور فضایل و کمالات نفسانی و کثرت وقوف در سرانجام مهمات دیوانی از سایر افاضل وزراء ممتاز بود و بمحامد سیر و حسن صورت سرآمد اکابر آفاق . در فن سیاق هیچکس خیال...
-
افضل الدین کشی
لغتنامه دهخدا
افضل الدین کشی . [ اَ ض َ لُدْ دی ن ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به افضل و حبیب السیر و فهرست آن شود.
-
افضل الدین مصری
لغتنامه دهخدا
افضل الدین مصری . [ اَ ض َ لُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ )همان افضل الدین خونجی است . رجوع به این کلمه شود.
-
افضل الدین نایقی
لغتنامه دهخدا
افضل الدین نایقی . [ اَ ض َ لُدْ دی ن ِ ؟ ] (اِخ ) حسن بن احمد از شعرا بود. رجوع به مجمعالفصحاء ص 98 شود.
-
جستوجو در متن
-
تورانشاه
لغتنامه دهخدا
تورانشاه . (اِخ ) برادر سلطان شاه بن قاورد که پس ازبرادر در سال 476 هَ . ق . به سلطنت کرمان رسید و سیزده سال حکومت راند و در سال 487 هَ . ق . درگذشت . رجوع به سلاجقه ٔ کرمان و حبیب السیر و تاریخ افضل شود.
-
طرمطی
لغتنامه دهخدا
طرمطی . [ ] (اِخ ) از امرائی بود که در قرن ششم هجری به مقامات بلندی در دربار سلاطین سلجوقی کرمان نائل آمده است . رجوع به فهرست تاریخ افضل شود.
-
ضیاءالدین
لغتنامه دهخدا
ضیاءالدین . [ ءُ د د ] (اِخ ) محمد (خواجه ...). پدر دستور قابل فاضل خواجه فضل الدین محمود. از صنادید کرمان بود و اباًعن جد منصب مقدمی و پیشوائی ملک کرمان بلکه وزارت سلاطین زمان موروث خاندان مبارک این وزیر به استحقاق (یعنی افضل الدین است ). ظاهراً خود...
-
تورانشاه
لغتنامه دهخدا
تورانشاه . (اِخ ) پسر طغرل شاه ، از سلاجقه ٔ کرمان که پس از پدر با برادرانش ، بهرامشاه و ارسلانشاه به مدت هشت سال نزاع داشت و به هر چندگاه یکی از این سه نفر حاکم کرمان می شدند. رجوع به تاریخ گزیده ج 1 ص 479 و 480 و تاریخ افضل و قاموس الاعلام ترکی شود...
-
زیتون خاتون
لغتنامه دهخدا
زیتون خاتون . [ زَ ] (اِخ ) زن ارسلانشاه پادشاه کرمان و مادر کرمانشاه . او امیرزاده بود از ولایت هرات ولی او را به بردگی فروخته بودند. زنی به غایت عاقل و خیرات دوست بود و در کرمان خیرات بسیار فرموده و مدرسه و رباط ساخت و او را عصمت الدین لقب دادند و ...
-
سام
لغتنامه دهخدا
سام . (اِخ ) رکن الدین . از خانواده های اتابکان یزد است که مادر او دختر امیر علاءالدوله علی بوده . رجوع بتاریخ مغول ص 406 و رجوع به فهرست تاریخ افضل بنام بدایعالازمان فی وقایع کرمان شود.
-
حسام الدین ایبک
لغتنامه دهخدا
حسام الدین ایبک . [ ح ُ مُدْ دی ب َ ] (اِخ ) علی خطیب . از امرای کرمان و در کدورتی که میان اتابک محمد و چفرانه واقع شد، مجروح گشت . (تاریخ افضل ص 85).
-
بزقش
لغتنامه دهخدا
بزقش . [ ب ُ ق ُ ] (اِخ ) بزقوش . اتابک . از امرای کرمان . وجه تسمیه ٔ او را بدین لقب چنین گفته اند : بزقوش از آن میگویند که مکاشفان ایشان را ببازی سفید در عالم ملکوت دیده اند و بزبان ترک به این لقب و اسم مشهور شده اند. و بعضی گویند که بزغوج مشهورند ...
-
کرمانشاه
لغتنامه دهخدا
کرمانشاه . [ ک ِ ] (اِخ ) ابن قراارسلان قادربیک . دومین تن از سلجوقیان کرمان که در 465 هَ . ق . جلوس کرد. (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فرهنگ فارسی معین ، تاریخ افضل صص 23-24، غزالی نامه ص 303 و مدخل سلجوقیان شود.
-
فرخ قفچاق
لغتنامه دهخدا
فرخ قفچاق . [ ف َرْ رُ ق َ ] (اِخ ) یکی از سرداران قاوردیان است که در نیمه ٔ دوم قرن پنجم میزیسته و ایرانشاه نوه ٔ قاورد را که فرمانروای کرمان بود در حدود سال 475 هَ .ق . به دست خود کشته است . (از تاریخ افضل چ بیانی ص 21).