کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افضل ایوبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلاته افضل آباد
لغتنامه دهخدا
کلاته افضل آباد. [ ک َ ت ِ اَ ض َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. محلی جلگه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
نوغاب افضل آباد
لغتنامه دهخدا
نوغاب افضل آباد. [ ب ِ اَ ض َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 30 هزارگزی شمال غربی بیرجند در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 197 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و گردو و انار، شغل مردمش زراعت است . مزارع سرخ نخ...
-
افضل الدین خاقانی
لغتنامه دهخدا
افضل الدین خاقانی . [ اَ ض َ لُدْدی ] (اِخ ) بدیل علی خاقانی شاعر معروف . رجوع به افضل و خاقانی در این لغت نامه و نفحات الانس ص 396 شود.
-
افضل الدین خونجی
لغتنامه دهخدا
افضل الدین خونجی . [ اَ ض َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ناماوار مکنی به ابوعبداﷲ است . وی از مشاهیر حکماء واطباء اسلام بود و در علوم شرعی و غیره ید طولایی داشت . او در اواخر عمر بمنصب قاضی القضاتی مصر رسید و به سال 646 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام...
-
افضل الدین کرمانی
لغتنامه دهخدا
افضل الدین کرمانی . [ اَ ض َ لُدْ دی ن ِ ک ِ ] (اِخ )خواجه محمد. مؤلف دستورالوزراء آرد: وی بوفور فضایل و کمالات نفسانی و کثرت وقوف در سرانجام مهمات دیوانی از سایر افاضل وزراء ممتاز بود و بمحامد سیر و حسن صورت سرآمد اکابر آفاق . در فن سیاق هیچکس خیال...
-
افضل الدین کشی
لغتنامه دهخدا
افضل الدین کشی . [ اَ ض َ لُدْ دی ن ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به افضل و حبیب السیر و فهرست آن شود.
-
افضل الدین مصری
لغتنامه دهخدا
افضل الدین مصری . [ اَ ض َ لُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ )همان افضل الدین خونجی است . رجوع به این کلمه شود.
-
افضل الدین نایقی
لغتنامه دهخدا
افضل الدین نایقی . [ اَ ض َ لُدْ دی ن ِ ؟ ] (اِخ ) حسن بن احمد از شعرا بود. رجوع به مجمعالفصحاء ص 98 شود.
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین یوسف ایوبی ، مشهور به ملک افضل نورالدین . رجوع به علی ایوبی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف ایوبی ، مشهور به ملک افضل نورالدین . رجوع به علی ایوبی شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) علی بن صلاح الدین یوسف ایوبی ، ملقب به الملک الافضل و معروف به نورالدین افضل . رجوع به علی ایوبی و نیز رجوع به نورالدین افضل شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) علی بن یوسف (صلاح الدین ...)بن ایوب ایوبی ، ملقب به نورالدین و مشهور به الملک الافضل . رجوع به علی ایوبی و نیز افضل (مَلِک ...) شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن افضل علی ایوبی معروف بصاحب حماة و ملقب بعمادالدین و مل»المؤید. اوراست : شرحی بر کافیة فی النحو ابن حاجب . وفات بسال 732 هَ . ق . (کشف الظنون ). و رجوع به ابوالفداء شود.
-
علی ایوبی
لغتنامه دهخدا
علی ایوبی . [ ع َ ی ِ اَی ْ یو ] (اِخ ) ابن صلاح الدین یوسف بن ایوب ، مشهور به الملک الافضل نورالدین . وی در سال 566 هَ . ق . در مصر متولد شد و در زمان حیات پدر خود صلاح الدین ایوبی ، حاکم دمشق بود و پس از درگذشت صلاح الدین ، برادر ملک افضل یعنی ملک ...
-
سیف الدین
لغتنامه دهخدا
سیف الدین . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) ابوبکر عادل سومین از سلسله ٔ ایوبیان مصر برادر سلطان سلاح الدین ایوبی او در 592 هَ . ق . جای نورالدین علی افضل را در دمشق گرفت و در 596 منصور جانشین عزیز را از مصر بیرون کرد و مصر را ضمیمه ٔ ملک خویش ساخت . وفات وی ...