کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افصاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
افصاح
/'efsāh/
معنی
۱. به فصاحت سخن گفتن؛ زبانآور شدن.
۲. پیدا و آشکار شدن چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
افصاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'efsāh ۱. به فصاحت سخن گفتن؛ زبانآور شدن.۲. پیدا و آشکار شدن چیزی.
-
افصاح
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) [ ع . ] 1 - (مص ل .) زبان آور شدن ، شیوا شدن . 2 - (اِمص .) زبان آوری .
-
افصاح
لغتنامه دهخدا
افصاح . [ اِ ] (ع مص ) برآمدن مرد از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خارج شدن و خلاص مرد از چیزی . (از اقرب الموارد). || بفصاحت سخن گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). چیره زبان شدن . (یادداشت مؤلف ). || بی کفک گردیدن شیر یا منقطع...
-
واژههای همآوا
-
افساح
لغتنامه دهخدا
افساح . [ اِ ] (ع مص ) فراخ شدن جای . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
افثاح
لغتنامه دهخدا
افثاح . [ اَ ] (ع اِ) ج فَثِح ، یعنی هزارخانه ٔ شکنبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
پیدا کردن . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اظهار کردن . نمایاندن . عرض . عرض کردن . افصاح . آشکار کردن . ظاهر ساختن . واضح کردن . روشن کردن . هویدا کردن . صَدع . (منتهی الارب ). ابراز. تجلیة. (مجمل اللغة). نُحلة. نِحلة. توضیح . (منتهی الارب ).ایضاح ...