کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افشا کننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افشا کننده
لغتنامه دهخدا
افشا کننده . [ اِک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آشکارکننده . افشاگر.
-
واژههای مشابه
-
افشا دادن
لغتنامه دهخدا
افشا دادن . [ اِ دَ ] (مص مرکب ) افشا شدن : سر ازل و راز ابد بی مدد وحی چون طعنه ٔ عدل تو به هر جادهد افشا.سنجر کاشی (از بهار عجم ).
-
افشا شدن
لغتنامه دهخدا
افشا شدن . [ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آشکار شدن . منتشر گردیدن : قماری در محبت با غمی می باختم پنهان رخی آمد برون از پرده و این راز شد افشا.تأثیر (از بهارعجم ).
-
افشا کردن
لغتنامه دهخدا
افشا کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آشکار کردن . پراکنده کردن . (یادداشت مؤلف ) : من نیز هرآنچه سر و اخفادل داشت بر تو کردم افشا. واله هروی (از بهارعجم ).- افشای سِرّی کردن ؛ رازی را آشکار کردن .(یادداشت مؤلف ).
-
افشا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
أبانَ ، إذاعة
-
افشا شده
دیکشنری فارسی به عربی
خارج
-
افشا کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أذاعَ
-
جستوجو در متن
-
مذل
لغتنامه دهخدا
مذل . [ م َ ذِ ] (ع ص ) مرد تنگدل به ستوه آمده ٔ بی آرام . (از منتهی الارب ). قلق . ضجور. (اقرب الموارد) (از متن اللغة). مذیل . (متن اللغة). || فاش کننده ٔ راز. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دهنده . (منتهی الارب ). آنکه مالی را که دارد به د...
-
صوفیه
لغتنامه دهخدا
صوفیه . [ فی ی َ / ی ِ] (اِخ ) پیروان طریقه ٔ تصوف . اهل طریقت . آنان که ازطریق ریاضت و تعبد، طالب راه یافتن به حق و حقیقت اند. گروهی که از اواخر قرن دوم هجری در اسلام پدید گشتند و بخاطر طرز تفکر، لباس ، خوراک ، عبادت و ریاضت مخصوص ، بدین نام معروف گ...
-
اردشیر اول
لغتنامه دهخدا
اردشیر اول . [ اَ دَ / دِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) هخامنشی . نام این شاه را چنین نوشته اند: در کتیبه های شاهان هخامنشی - اَرت َ خْشَثْرَ ، در نسخه ٔ بابلی کتیبه ها - اَرت َ خْشَت ْ سو بزبان عیلامی - اَرته خْچَرچَه ، به مصری (در روی گلدانی ) - اَرتَه خسَش ...