کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افشاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
افشاء
معنی
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) آشکار کردن ، فاش نمودن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
افشاء
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) آشکار کردن ، فاش نمودن .
-
افشاء
لغتنامه دهخدا
افشاء. [ اِ ] (ع مص ) فاش و آشکار کردن . و با لفظ کردن و شدن و دادن مستعمل است . (آنندراج ). ظاهر و آشکار کردن . (از بهارعجم ). بمعنی پراکنده گردانیدن و فاش کردن خبر و جز آن باشد. (ناظم الاطباء). || افزون شدن شتران پراکنده . (ناظم الاطباء). افزون شدن...
-
افشاء
دیکشنری فارسی به عربی
ايحاء , تعرض , کشف
-
واژههای مشابه
-
افشاء کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تعرض
-
افشاء سر
دیکشنری فارسی به عربی
خيانة
-
جستوجو در متن
-
divulgences
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعیض، افشاء
-
disclose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افشاء کنید، فاش کردن، باز کردن، اشکار کردن
-
کشف
دیکشنری عربی به فارسی
فاش سازي , افشاء , بي پرده گويي
-
betrayals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیانت، غدر، افشاء سر
-
betrayal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیانت، غدر، افشاء سر
-
مستی و راستی
فرهنگ گنجواژه
افشاء سر در حالت مستی.
-
disclosure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افشای، افشاء، فاش سازی، بی پرده گویی
-
ايحاء
دیکشنری عربی به فارسی
فاش سازي , اشکار سازي , افشاء , وحي , الهام