کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افزاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افزاع
لغتنامه دهخدا
افزاع . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فَزَع ، بمعنی ترس و بیم . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
افزاع
لغتنامه دهخدا
افزاع . [ اِ ] (ع مص ) یاری کردن و فریاد رسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || ترسانیدن . (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء). || آگاه گردانیدن . || بی بیم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطبا...
-
واژههای همآوا
-
افضاء
لغتنامه دهخدا
افضاء. [ اِ ] (ع مص ) هر دو راه زن که پیش و پس است یکی گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بدین معنی ناقص واوی است . (ناظم الاطباء). هر دو مجرای یکی کردن . (المصادر زوزنی ). رنج رسانیدن دختری را. گزند رسانیدن مرد بزن بنوع خاص . تصییر المسلکین واحدا...
-
افظاء
لغتنامه دهخدا
افظاء. [ اِ ] (ع مص ) زشت خوی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
افظاع
لغتنامه دهخدا
افظاع . [ اِ ] (ع مص ) برسوایی انجامیدن کار و از حد درگذشتن آن در زشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخت شنیع شدن کار. (تاج المصادر بیهقی ). صعب آمدن . (المصادر زوزنی ). || زشت یافتن کار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فظی...
-
جستوجو در متن
-
مفزع
لغتنامه دهخدا
مفزع . [ م ُ زِ ] (ع ص ) آنکه می ترساند. (ناظم الاطباء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). و رجوع به افزاع شود.
-
ارعاب
لغتنامه دهخدا
ارعاب . [ اِ ] (ع مص ) ترساندن . ترسانیدن . اِرهاب . اِفزاع . تخویف :اَرْعَبَه ُ؛ خَوَّفَه و اَفْزَعَه . (معجم الوسیط).
-
بفریاد رسیدن
لغتنامه دهخدا
بفریاد رسیدن . [ ب ِ ف َرْ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) بداد رسیدن . (آنندراج ). امداد. (منتهی الارب ). افزاع : عاشق بداد خویش ز بیداد خود رسیداز زندگی گذشت و بفریاد خود رسید.طاهر وحید (از آنندراج ).
-
فزع
لغتنامه دهخدا
فزع . [ ف ِ / ف َ زَ ] (ع مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فریاد خواستن . (منتهی الارب ). استغاثه . (از اقرب الموارد). || یاد دادن . (منتهی الارب ).اغاثه . (از اقرب الموارد). || پناه جستن .(منتهی الارب ). || بیدار شدن . (از اقرب الم...