کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افرط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افرط
لغتنامه دهخدا
افرط. [ اَ رُ ](ع اِ) ج ِ فَرط، یعنی کوه خرد یا سر پشته و نشان علامت راه . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
عفرة
لغتنامه دهخدا
عفرة. [ ع َ رَ ] (ع اِ) سپیدی غیرخالص . (منتهی الارب ).
-
عفرة
لغتنامه دهخدا
عفرة. [ ع ِ رَ ] (ع ص ) مؤنث عفر. || زن پلید. || (اِ) موی گردن شیر و خروس . (منتهی الارب ).
-
عفرة
لغتنامه دهخدا
عفرة. [ ع ُ رَ ] (ع اِ) سرخی پشت آهو مایل به سپیدی . (منتهی الارب ). رنگ اعفر. (از اقرب الموارد). رجوع به اعفر شود. || عفرة البرد؛ اول سرما. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || موی قفای شیر و خروس . (منتهی الارب ). موی پشت و قفا در شیر و خروس و غیره...
-
عفرة
لغتنامه دهخدا
عفرة. [ ع ُ ف ُرْ رَ] (ع اِ) اخلاط مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || عفرة البرد و الحر؛ سختی و اول گرما و سرما، و آن لغتی است در افرة، و آن را به فتح اول نیز خوانده اند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
-
افرة
لغتنامه دهخدا
افرة. [ اَ رَ / اُ ف ُرْ رَ ] (ع اِ) سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شدت . (اقرب الموارد). شدت و سختی . (ناظم الاطباء). - افرةالحَرّ؛ سختی گرما و اول آن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). سختی گرما. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). شدّت گرما و آغاز آن . (از ا...
-
آفرت
واژهنامه آزاد
(لری) آفِرَت؛ دختر.
-
جستوجو در متن
-
افراط
لغتنامه دهخدا
افراط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فَرط، کوه خرد یا سر پشته و نشان و علامت راه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اَفرُط. (منتهی الارب ). || ج ِ فُرُط، اسب تیزگذارنده از اسبان و اسب شتاب رو و پشته و بلندی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اَفرُط. (منتهی الارب ).-...
-
مُّفْرَطُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
پيشگامان ( فرط و يا افرط در اصل معنايش تقدم و جلو آمدن است و افراط به معناي اسراف و زيادهروي در آمدن است همچنانکه تفريط کوتاهي در آن است و فـَرَط آن کسي است که پيشاپيش کاروان به منزل ميرود تا آب و مسکن تهيه کند ، و وقتي گفته ميشود : افرطه معنايش اين...
-
اطواق
لغتنامه دهخدا
اطواق . [ اَطْ ] (ع اِ)ج ِ طوق ، گردن بند و هرچه گرد چیزی دیگر باشد. (فرهنگ نظام ) (از آنندراج ). ج ِ طوق ، گردن بند و هرچه گرد گیرد چیزی را . (منتهی الارب ). || شیر یا آبی که در درون ثمر نارجیل است و هو مسکر جداً معتدلاً ما لم یبرز شاربه للریح فان ب...
-
فرط
لغتنامه دهخدا
فرط. [ ف َ ] (ع اِمص ) اسم است افراط را. (منتهی الارب ). اسم است افراط را: ایاک والفرط فی الامر؛ بپرهیز از تجاوز از حد در کار خود. (از اقرب الموارد) : فرط اکرام ملک بدو این بطر راه داده است . (کلیله و دمنه ). || (اِ) کوه خرد. (منتهی الارب ). کوه کوچک...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیربن اعین سنسن الشیبانی مکنی به ابوغالب . نقاوه ٔ خاندان آل اعین و ازکبار محدثین آن جماعت بشمار رود و بدین کنیت مابین علماء و محدثین امامیه معروفست و از آل اعین همواره در عصر هر یک از ائمه ٔ اثناع...