کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افراشتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افراشتگی
لغتنامه دهخدا
افراشتگی . [ اَ ت َ / ت ِ ] (حامص ) افراختگی . برداشتگی . ارتفاع . بلندساختگی . بلندی . سرافرازی . (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
فراشتگی
لغتنامه دهخدا
فراشتگی . [ ف َ ت َ / ت ِ ] (حامص ) افراشتگی . افراختگی . فراختگی . رجوع به افراشتگی شود.
-
ارتفاع
فرهنگ واژههای سره
افراشتگی، بلندی، بلندا
-
supremacy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برتری، تفوق، سبقت، بلندی، افراشتگی
-
supremacies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
supremacies، برتری، تفوق، سبقت، بلندی، افراشتگی
-
sublimities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غواصی، تعالی، رفعت، بلندی، افراشتگی، علو مقام
-
sublimity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالاخره، تعالی، رفعت، بلندی، افراشتگی، علو مقام
-
half-mast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمه افراشته، نیم افراشتگی، نیم افراشته
-
رفعت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ra(e)feat) (عربی) (به مجاز) برتری مقام و موقعیت ، بلند قدری ، افراشتگی و بلندی .
-
نگونساری
لغتنامه دهخدا
نگونساری . [ ن ِ ] (حامص مرکب ) آویختگی . واژگونی . (ناظم الاطباء). نگونسار بودن . رجوع به نگونسار شود. || سرنگونی . به خاک افتادگی . مقابل افراشتگی : به دولتت عَلَم دین حق فراشته بادبه صولتت عَلَم کفر در نگونساری . سعدی . || سربه زیرافکندگی . (ناظم ...
-
رفعت
لغتنامه دهخدا
رفعت . [ رِ ع َ ] (ع اِمص ) یارَفعَت . بلندی و ارتفاع و افراشتگی . (ناظم الاطباء).بلندی . (غیاث اللغات ) (دهار). بلندی . سمو. سموخ . علاء. (یادداشت مؤلف ). رفعت که اغلب به فتح «راء» تلفظمی شود به کسر است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شما...
-
رفع
لغتنامه دهخدا
رفع. [ رَ ] (ع مص ) برداشتن و بلند کردن چیزی ، خلاف وضع. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). برداشتن . (از غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). برداشتن ، خلاف وضع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). |...