کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افراسیاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افراسیاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: afrāsiyāb) (پهلوی) شخص هراسناک ، به هراس اندازنده ؛ (در اعلام) نام پادشاه توران؛ نام دو تن از پادشاهان و حکام لرستان؛ (یوسنی معنی این کلمه (افراسیاب) را ' کسی که به هراس میافکند' آورده است).
-
افراسیاب
لغتنامه دهخدا
افراسیاب . [ اَ ] (اِخ ) آل ...، نام سلسله ای از فرمانروایان ترک که به نامهای آل خاقان وخانیه و افراسیابیه نیز خوانده میشوند. این سلسله در شرق جیحون یعنی بخارا، و کاشغر و مغولستان شرقی درحدود سال 320 - 560 هَ . ق . امارت داشتند. و رجوع به آل افراسیاب...
-
افراسیاب
لغتنامه دهخدا
افراسیاب . [ اَ ] (اِخ ) اتابک ...، ابن یوسف شاه از اتابکان لر بزرگ بود و از 688 - 695 هَ . ق . حکمرانی داشت . وی مردی مستبد و ظالم بود. ابتدا افراد خاندان وزیر پدر خود را مصادره کرده ایشان را بوضعی شنیع کشت و جماعتی از آنان به اصفهان پناه بردند و ای...
-
افراسیاب
لغتنامه دهخدا
افراسیاب . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره از شهرستان سنندج . محلی کوهستانی و سردسیر است و 100 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ،توتون ، حبوبات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است و در تابستان از حسی...
-
افراسیاب
لغتنامه دهخدا
افراسیاب . [ اَ ] (اِخ ) غار...، نام غار افسانه ای که محل شمامه ٔ جادو بوده است . در اسکندرنامه آمده است : چون صلصال خبردار شد از اشکنجه کردن مهترنسیم ، ازشهر خطا بیرون آمده داخل در غار افراسیاب شد در پیش شمامه ٔ جادو رسید. (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 2...
-
افراسیاب
لغتنامه دهخدا
افراسیاب . [ اَ ] (اِخ ) کیا...،نام یکی از ملوک مازندران در عصر آل باوند و از بستگان آنان . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 337 شود.
-
افراسیاب
لغتنامه دهخدا
افراسیاب . [ اَ ] (اِخ ) گنج ... نام یکی از گنجهای خسروپرویز. نام یکی از گنجهای هفت گانه ٔ پرویز. چنانکه در ابیات شاهنامه آمده است : دگر نامور گنج افراسیاب که کس را نبود آن بخشکی و آب .فردوسی .
-
افراسیاب
لغتنامه دهخدا
افراسیاب . [ اَ ] (اِخ ) نام پادشاه ترکستان است . (برهان ) (هفت قلزم ). پادشاهی عظیم الشأن از پادشاهان توران که بغایت شجاع و بهادر بود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پادشاه ترکستان زمین که بعد کشتن نوذر پادشاه ایران زمین ، دوازده سال در ولایت ایران پاد...
-
افراسیاب
لغتنامه دهخدا
افراسیاب . [ اَ ] (ص )کنایه از هموار به راه رونده است چه آب بمعنی راه رو هموار است . (هفت قلزم ) (برهان ). || در پهلوی فراسیاک بمعنی شخص هراسناک است . (فرهنگ فارسی معین ). اصل کلمه ایرانی اوستائی است و فرنرسین تلفظ می شود و بموجب ترجمه ٔ یوستی آلمانی...
-
واژههای مشابه
-
گنج افراسیاب
لغتنامه دهخدا
گنج افراسیاب . [ گ َ ج ِ اَ ] (اِخ )نام گنجی است که افراسیاب نهاده بود و پرویز آن را بیافت و آن گنج چهارم است از جمله هشت گنج خسروپرویزکه گنج عروس و گنج بادآورد و دیبه خسروی و گنج افراسیاب و گنج سوخته و گنج خضرا و گنج شادآور و گنج بارباشد. (برهان ) (...
-
گنج افراسیاب
فرهنگ فارسی معین
(گَ جِ اَ) (اِمر.) نام گنج چهارم از گنج های خسرو پرویز که آن را از افراسیاب به دست آورد.
-
آل افراسیاب
لغتنامه دهخدا
آل افراسیاب . [ ل ِ اَ ] (اِخ ) نام سلسله ای از امراء ترک که آل خاقان و خانیه و ایلک خانیه و افراسیابیه نیز خوانده میشوند (از حدود 320 تا حدود 560 هَ .ق .). از تاریخ این سلسله اطلاعات کمی در دست است و ظاهراً امرای مزبور پس از اتحاد با طوائف ترکان مشر...
-
دژآهنگ افراسیاب
لغتنامه دهخدا
دژآهنگ افراسیاب . [ دُ هََ گ ِ اَ ] (اِخ ) غاری بود که افراسیاب بدانجا گریخته بود. (برهان ). اصلا «هنگ افراسیاب » قصر آهنین زیرزمینی افراسیاب پادشاه تورانی بوده است ولی در شاهنامه ٔ فردوسی بصورت غاری در بالای کوهی معرفی شده ، و از اوستا و کتب پهلوی ب...
-
افراسیاب ترک
لغتنامه دهخدا
افراسیاب ترک .[ اَ ب ِ ت ُ ] (اِخ ) همان افراسیاب پادشاه داستانی توران که با ایرانیان باستان جنگها داشته است . مافروخی آرد: و بعضی گویند این مدینه [ اصفهان ] مبنی بود پیش از زمان جم در وقتی که افراسیاب ترک مداین ایرانشهر خراب می کرد این را نیز خراب گ...