کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افراز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افراز کردن
لغتنامه دهخدا
افراز کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قسمت کردن . (یادداشت مؤلف ). تقسیم کردن ملک مشاع . و رجوع به افراز شود.
-
واژههای مشابه
-
partition 1
اِفراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] اِفراز به سه صورت است: افراز بازه، افراز عدد و افراز مجموعه
-
کمان افراز
لغتنامه دهخدا
کمان افراز. [ ک َ اَ ] (نف مرکب ) آنکه کمان افرازد. آنکه کمان را به قصد تیراندازی بدست گیرد. برافرازنده وبر دست گیرنده ٔ کمان به قصد تیراندازی : بس کمان افراز و تیرانداز کاندر پیش تورخنه در خارا کند تیر کمان صد منی . امیرمعزی (از آنندراج ذیل کمان صد ...
-
گردن افراز
لغتنامه دهخدا
گردن افراز. [ گ َ دَ اَ ] (نف مرکب ) متکبر. خودپسند : بازی کن و چابک و طرب سازمالیده سرین و گردن افراز. نظامی . || گردنکش : در این سودا که با شمشیر تیز است صلاح گردن افرازان گریز است . نظامی . || سربلند. نیرومند. قوی : شبان آنچنان گردن افراز گشت که آ...
-
partition of an interval
اِفراز بازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در مورد یک بازۀ بسته مفروض، گردایهای (collection) متناهی از زیربازههای بستۀ بازۀ مفروض که تنها در نقاط انتهایی خود با هم اشتراک دارند و اجتماعشان بازۀ مفروض است
-
partition of a number
اِفراز عدد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در مورد یک عدد صحیح مفروض، گردایهای (collection) از عددهای صحیح مثبت که مجموعشان برابر با آن عدد است
-
strain partitioning
اِفراز کُرنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← اِفراز لغزش
-
slip partitioning
اِفراز لغزش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شکلگیری گسلهای شیبلغز و امتدادلغز به موازات هم در ناحیهای با همگرایی مایل متـ . اِفراز کُرنش strain partitioning
-
partition of a set
اِفراز مجموعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در مورد یک مجموعۀ مفروض، گردایهای (collection) از مجموعههای مجزا که اجتماعشان برابر مجموعۀ مفروض است
-
partition of unity
اِفراز واحد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
گردن افراز
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ. اَ) (ص فا.) 1 - متکبر، خودپسند. 2 - گردنکش ، عاصی . 3 - نیرومند، قوی .
-
افراز رخ
لغتنامه دهخدا
افراز رخ . [ اَ زِ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ). جانب بالای روی را گویند که افراز و فراز بمعنی بالا و رخ بمعنی روی است . در بعضی نسخه ها روی و صورت گرد را گویند. کذا فی المجمع. (از فرهنگ شعوری ). قسمت برآمده تر از گونه . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تفکیک کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن، متنزع ساختن، مجزا کردن ۲. افراز کردن، مفروز کردن