کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افرازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افرازه
لغتنامه دهخدا
افرازه . [ اَ زَ / زِ ] (اِ) شعله ٔ آتش . فتیله . (از فرهنگ جهانگیری ) : کنم ز آتش طبع توافرازه بلندز آفرین تو اگر باشد افروزه ٔ من . سوزنی .نرم گشته به بوس و لابه ٔ من گرم گشته به افرازه ٔ من . سوزنی .- آتش افرازه ؛ افرازنده ٔ آتش . آتش زنه . آنچه ...
-
واژههای مشابه
-
آفرازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āfrāze شعلۀ آتش؛ زبانۀ آتش: ◻︎ خلیلوار بتان بشکند که نندیشد / ز آفرازهٴ نمرود منجنیقافراز (سوزنی: ۲۱۶).
-
lift truck
اَفرازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی جرثقیل کوچک برای بلندکردن و جابهجایی بارهای سنگین
-
آفرازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) ( اِ.) شعله ، زبانه .
-
آفرازه
لغتنامه دهخدا
آفرازه . [ زَ / زِ ] (اِ) شعله . زبانه . لهب : کنم ز آتش طبع تو آفرازه بلندز آفرین تو گر باشد آفروزه ٔ من . سوزنی .خلیل وار بتان بشکند که نندیشدزآفرازه ٔ نمرود منجنیق انداز. سوزنی .گشت ز انگشت آفرازه ٔ دوزخ نیمه تن او کباب و نیمه مهرّا. سوزنی .نرم گش...
-
fork lift truck
افرازۀ شاخکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] افرازهای دارای دو شاخک که در هنگام جابهجایی بار، شاخکهای آن به داخل نیام بارگُنجها یا راهۀ بارکفها فرومیرود
-
lift truck satellite
افرازهیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] بارکفبَر کوچکی متصل به افرازۀ شاخکی با قابلیت واپایی از راهدور که برای جابهجایی بارکفها از افرازه جدا میشود و به درون بارگُنجها میرود
-
آتش افرازه
لغتنامه دهخدا
آتش افرازه . [ ت َ اَ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) قسمی از آتشبازی . تیر هوایی . فشفشه .
-
fork lift pocket
نیام شاخک افرازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هریک از روزنههایی که در زیر بدنۀ بارگُنج تعبیه میشود تا شاخکهای افرازۀ شاخکی در درون آنها فرورود و از این طریق امکان جابهجایی بارگُنجها فراهم شود
-
واژههای همآوا
-
آفرازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āfrāze شعلۀ آتش؛ زبانۀ آتش: ◻︎ خلیلوار بتان بشکند که نندیشد / ز آفرازهٴ نمرود منجنیقافراز (سوزنی: ۲۱۶).
-
آفرازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) ( اِ.) شعله ، زبانه .
-
آفرازه
لغتنامه دهخدا
آفرازه . [ زَ / زِ ] (اِ) شعله . زبانه . لهب : کنم ز آتش طبع تو آفرازه بلندز آفرین تو گر باشد آفروزه ٔ من . سوزنی .خلیل وار بتان بشکند که نندیشدزآفرازه ٔ نمرود منجنیق انداز. سوزنی .گشت ز انگشت آفرازه ٔ دوزخ نیمه تن او کباب و نیمه مهرّا. سوزنی .نرم گش...