کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
افتن
معنی
شيفته کردن , شيفتن , واله و شيفته , از خود بيخود , احمقانه , شيفته و شيدا شدن , از خود بيخود کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
افتن
لغتنامه دهخدا
افتن . [ اَ ت َ ] (ع ن تف ) فتنه انگیزتر. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
افتن
لغتنامه دهخدا
افتن .[ اُ ت َ ] (مص ) افتادن . ساقط شدن . (ناظم الاطباء).
-
افتن
دیکشنری عربی به فارسی
شيفته کردن , شيفتن , واله و شيفته , از خود بيخود , احمقانه , شيفته و شيدا شدن , از خود بيخود کردن
-
واژههای همآوا
-
افطن
لغتنامه دهخدا
افطن . [ اَ طَ ] (ع ن تف ) فطن تر. زیرک تر. (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
شیفته کردن
دیکشنری فارسی به عربی
افتن
-
واله و شیفته
دیکشنری فارسی به عربی
افتن
-
شیفته و شیدا شدن
دیکشنری فارسی به عربی
افتن
-
از خود بیخود کردن
دیکشنری فارسی به عربی
افتن
-
از خود بیخود
دیکشنری فارسی به عربی
افتن , عقل باطن
-
احمقانه
دیکشنری فارسی به عربی
افتن , بلا شعور , سخيف , مجنون
-
شیفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اسحر , اغراء , افتن , سحر , سر , هريسة
-
بسین
لغتنامه دهخدا
بسین . [ ] (اِخ ) پسین . دهیست میان راه تبریز به ارزن الروم مابین گریوه ٔ آق آفتن و ارزن الروم و فاصله ٔ آن از گریوه ٔ آق آفتن پنج فرسنگ و تا ارزن الروم شش فرسنگ باشد. (نزهةالقلوب چ 1331 هَ . ق . لیدن ص 183).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن یوسف بن محمدبن مالک السهلی الصفار الشافعی العروضی الأدیب . عبدالغفارذکر او در سیاق آورده و گوید: مولد او به سال 334 هَ .ق . و وفات او بعد از 416 بود. وی شیخ اهل ادب بود بروزگار خویش . و از اصم و مکاری و ابوا...