کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افترا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
افترا
/'efterā/
معنی
تهمت زدن؛ به دروغ نسبت خیانت یا گناه به کسی دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بهتان، تهمت، دروغ، غیبت، فریه، کذب
فعل
بن گذشته: افترا زد
بن حال: افترا زن
دیکشنری
aspersion, calumny, defamation, scandal, slander, smear
-
جستوجوی دقیق
-
افترا
واژگان مترادف و متضاد
بهتان، تهمت، دروغ، غیبت، فریه، کذب
-
افترا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: افتراء] 'efterā تهمت زدن؛ به دروغ نسبت خیانت یا گناه به کسی دادن.
-
افترا
لغتنامه دهخدا
افترا. [ اِ ت ِ ] (اِ) مأخوذ از تازی ؛ نسبت دروغ و کذب بکسی . تهمت و اسناد خیانت . هر چیز ناحق و برخلاف واقع. (ناظم الاطباء). همان افتراء عربی است که در کتابت و تلفظ فارسی همزه ٔ آن ساقط شده است . بهتان . (غیاث اللغات ). تهمت . بهتان .
-
افترا
دیکشنری فارسی به عربی
تشهير , طين
-
واژههای مشابه
-
افترا زدن
لغتنامه دهخدا
افترا زدن . [ اِ ت ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تهمت زدن . دروغ بستن بکسی . بدروغ چیزی بکسی بستن . و رجوع به افتراء شود.
-
افترا زدن
دیکشنری فارسی به عربی
تشهير , عيب
-
تهمت یا افترا
دیکشنری فارسی به عربی
افتراء
-
جستوجو در متن
-
theosophize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افترا
-
phrator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افترا
-
afrite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افترا
-
libel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقصیر، افترا، تهمت، توهین، هجو، افترا زدن، متهم کردن
-
defeminizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افترا آمیز
-
فریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فریَة] [قدیمی] fe(a)rye دروغ؛ افترا.