کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتان افتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افتان افتان
لغتنامه دهخدا
افتان افتان . [ اُ اُ ] (ق مرکب ) حرکت ورفتار بطور افتادگی و بطور آرامی . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
اُفتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← کمانهکشی اُفتان
-
falling tide
کِشَند اُفتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک] ← جزرکِشَند
-
ricochet (fr.), jeté (fr.), gettato (it.)
کمانهکشی اُفتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] معمولاً در کمانهکشی راست، ضربۀ کمانه بهنحویکه نیمۀ بالایی آن بر روی سیم انداخته شود و براثر وزن خود چندین بار بر روی سیم ارتعاش کند متـ . اُفتان
-
falling ball viscometer, falling-sphere viscometer, falling viscometer
گرانرَویسنج گویافتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نوعی گرانرَویسنج برای اندازهگیری گرانروی مذابهای بسپاری در آهنگهای برشی بسیار پایین که در آن یک گوی چگالتر از مذاب در درون مذاب و داخل استوانک فولادی در محدودۀ مشخصی حرکت میکند و براساس سرعت حرکت آن، گرانرَوی اندازهگیری شود
-
جستوجو در متن
-
saltatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرطوب کننده، افتان و خیزان، رقصی، جست وخیزی
-
saltatorial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
saltatorial، رقصی، جست وخیزی، افتان و خیزان
-
فتان
لغتنامه دهخدا
فتان . [ ف ُ ] (نف ، ق ) افتان : دلش حیران شد از بی یاری بخت فتان ،خیزان ، ز ناهمواری بخت . نظامی .رجوع به افتان و افتادن شود.
-
حرجمة
لغتنامه دهخدا
حرجمة. [ ح َ ج َ م َ ] (ع مص ) بر یکدیگر افتان بازگردانیدن شتران را. (منتهی الارب ).
-
نالاندن
لغتنامه دهخدا
نالاندن . [دَ ] (مص منفی ) مقابل لاندن به معنی حرکت دادن و جنباندن و افتان و خیزان حرکت کردن . رجوع به لاندن شود.
-
فاخیز
لغتنامه دهخدا
فاخیز. (اِمص مرکب ) واخیز.- فاخیز آمدن ؛ جنبیدن و واخیزیدن . (ناظم الاطباء).- || افتان و خیزان مانند مستان و کودکان حرکت کردن . (ناظم الاطباء).
-
متمایح
لغتنامه دهخدا
متمایح . [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) پیچ پیچان رونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). می خواره ٔ افتان و خیزان رونده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تمایح شود.
-
متمخط
لغتنامه دهخدا
متمخط. [ م ُ ت َ م َخ ْ خ ِ ] (ع ص ) آن که بینی افشاند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آن که افتان و خیزان و مضطربانه می رود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تمخط شود.