کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتاده حالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عقب افتاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'aqab[']oftāde ۱. آنکه در کسبوکار یا علموهنر از دیگران عقبمانده باشد.۲. (روانشناسی) = عقبمانده
-
پس افتاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pas[']oftāde عقبافتاده؛ واپسمانده.
-
جا افتاده
دیکشنری فارسی به عربی
ناضج
-
عقب افتاده
دیکشنری فارسی به عربی
اعق , خلفيا
-
پیش افتاده
دیکشنری فارسی به عربی
متقدم
-
افتاده شد
دیکشنری فارسی به عربی
استخذى (استخذأ)
-
بار افتاده
لهجه و گویش تهرانی
آدم شریفی که دچار افلاس شده باشد
-
جا افتاده
لهجه و گویش تهرانی
مسن
-
دور افتاده
واژهنامه آزاد
مهجور
-
پیش پا افتاده
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ اُ دِ)(ص مف .)بی قدر، ناچیز.
-
پیش پا افتاده
دیکشنری فارسی به عربی
امر اعتيادي , عادي
-
کودک تازه براه افتاده
دیکشنری فارسی به عربی
طفل
-
بدهی پس افتاده
دیکشنری فارسی به عربی
ظهر , متاخر
-
ملت عقب افتاده
دیکشنری فارسی به عربی
الشعب المختلف
-
عقب افتاده (از لحاظ هوش و رشد بدنی)
دیکشنری فارسی به عربی
متخلف عقليا