کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
افاده
/'efāde/
معنی
۱. تکبر؛ خودبینی؛ خودنمایی.
۲. فایده دادن؛ فایده رساندن.
۳. فایده گرفتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت
۲. بهرهدهی، سودرسانی
دیکشنری
airs, pomposity, snobbishness, snootiness, tumidity, vainglory
-
جستوجوی دقیق
-
افاده
واژگان مترادف و متضاد
۱. باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت ۲. بهرهدهی، سودرسانی
-
افاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: افادَة] ‹افادت› 'efāde ۱. تکبر؛ خودبینی؛ خودنمایی.۲. فایده دادن؛ فایده رساندن.۳. فایده گرفتن.
-
افاده
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ) [ ع . افادة ] 1 - (مص م .) فایده رساندن ، سود دادن . 2 - (اِمص .) تکبر، خودبینی .
-
افاده
لغتنامه دهخدا
افاده . [ اِ دَ / دِ ] (از ع ، اِمص ) در تداول عامیانه ، کبر. برتنی . خودفروشی . تکبر. فیس . نخوت . عجب . (یادداشت بخط مؤلف ). مأخوذ از تازی ، اظهار فضل و شرف در صورتی که دارای آن نباشد. (ناظم الاطباء).- افاده کردن ؛ کبر نمودن . فیس کردن . (یادداش...
-
افاده
دیکشنری فارسی به عربی
فکر
-
واژههای مشابه
-
افادة
لغتنامه دهخدا
افادة. [اِ دَ ] (ع مص ) فایده گرفتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). کسب فائده کردن . (از اقرب الموارد). چیزی ستاندن از کسی . (مؤیدالفضلا) (آنندراج ). || فایده دادن . (منتهی الارب ) (مؤیدالفضلا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (تاج ا...
-
اِفاده، فیس و افاده
لهجه و گویش تهرانی
تکبر، غرور
-
افادهای، پر افاده
لهجه و گویش تهرانی
دارای غرور.
-
افاده فروختن
لغتنامه دهخدا
افاده فروختن . [ اِ دَ / دِ ف ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول بمعنی افاده کردن . تکبر کردن . خودبینی کردن . و رجوع به افاده کردن شود.
-
افاده کردن
لغتنامه دهخدا
افاده کردن . [ اِ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فایده بخشیدن . فایده دادن . (ناظم الاطباء) : افاده کنی و ابدا کنی و اعاده نمائی . (تاریخ بیهقی ص 414). || اظهار فضل و شرف کردن در صورتی که دارای آن نباشد. بخود بستن فضل و شرف را. بیشتر به این معنی است . (...
-
پر افاده
دیکشنری فارسی به عربی
متعجرف
-
افاده چوسک
لهجه و گویش تهرانی
فخرفروشی،افاده بیهوده
-
افاده چوسکی
لهجه و گویش تهرانی
دارای غروربیجا
-
حسب إفادة الشهود
دیکشنری عربی به فارسی
بنا به گفته شاهدان