کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آغیل
لغتنامه دهخدا
آغیل . (اِ) ستورگاه . ستورخانه . آخور. اصطبل . (زمخشری ). جای برای گوسفندان و گاوان به شب . و امروز آغِل به کسر غین گویند، و نیز آغُل بضم غین و آغول .
-
جستوجو در متن
-
چشم آلوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] če(a)šm[']ālus =چشمآغیل
-
چشم آلوس
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) نک چشم آغیل .
-
آغول
لغتنامه دهخدا
آغول . (اِ) آغل . زاغه . || چشم آغول ؛ چشم آغیل .
-
چشم غره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چشمغله› [عامیانه، مجاز] če(a)šmqorre چشمآغیل؛ نگاه خشمآلود؛ نگاه از گوشۀ چشم از روی خشم و غضب.
-
آلوس
لغتنامه دهخدا
آلوس . (اِ) در کلمه ٔ مرکبه ٔ چشمالوس ،آغیل در چشماغیل است . و چشمالوس ، دیدن بگوشه ٔ چشم باشد، بخشم یا بناز.
-
اغول
لغتنامه دهخدا
اغول . [ اَ ] (اِمص )بگوشه ٔ چشم نگریستن . (انجمن آرای ناصری ). از روی خشم و غضب بگوشه ٔ چشم نگریستن باشد. (آنندراج ). از روی خشم و قهر بگوشه ٔ چشم نگریستن باشد. (برهان ). نگریستن از روی خشم و قهر بگوشه ٔ چشم . آغول . (ناظم الاطباء). و رجوع شود به آغ...
-
چشم غله
لغتنامه دهخدا
چشم غله . [ چ َ / چ ِ غ ُ ل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) چشم آغول . چشم آغیل .چشم غره . نگاه خشم آلود. || تهدید. تخویف .رجوع به چشم آغول و چشم آغیل و چشم غله رفتن شود.
-
چشم غله
لغتنامه دهخدا
چشم غله . [ چ َ / چ ِ غ ُل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) چشم آغول . چشم آغیل . چشم غره . نگاه خشم آلود. || تهدید. تخویف . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به چشم آغول و چشم آغیل و چشم غله رفتن شود.
-
واتوره
لغتنامه دهخدا
واتوره . [ رَ / رِ ](اِ)چشم غره . - واتوره رفتن به کسی ؛ چشم غله ، چشم زهره بدو رفتن . چشم آغیل رفتن .
-
چشم زهره
لغتنامه دهخدا
چشم زهره . [ چ َ / چ ِ زَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) نگاه خیره و غضب آلود. (از فرهنگ نظام ). چشم آغیل و چشم آغل . چشم غره . رجوع به چشم زهره رفتن شود.
-
چشم غله رفتن
لغتنامه دهخدا
چشم غله رفتن . [ چ َ / چ ِ غ ُ ل ْ ل َ / ل ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) چشم غره رفتن . چشم قله رفتن . همان نگه به چشم آغیل کردن باشد. به چشم غضب ، بقصد تهدیددر کسی دیدن . بقصد منع و تهدید بغضب در کسی دیدن .- چشم غله به کسی رفتن ؛ چشم غره به کسی رفتن ؛ بخشم...
-
چشم غله رفتن
لغتنامه دهخدا
چشم غله رفتن . [ چ َ / چ ِ غ ُل ْ ل َ /ل ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) چشم غره رفتن . چشم قله رفتن . همان نگه به چشم آغیل کردن باشد. به چشم غضب بقصد تهدیددر کسی دیدن . بقصد منع و تهدید بغضب در کسی دیدن .- چشم غله به کسی رفتن ، چشم غره به کسی رفتن ؛ بخشم در ...
-
چشم آغل
لغتنامه دهخدا
چشم آغل . [ چ َ / چ ِ غ ِ / غ ُ ] (اِ مرکب ) چشمالوس و نگریستن بیک گوشه ٔ چشم بود. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی چ اقبال ص 199). از گوشه ٔ چشم نگاه کردن باشد، اعم از قهر و غضب یا غمزه و ناز. (برهان ). بگوشه ٔ چشم نگریستن از روی قهر بر دشمن . (انجمن آرا) (آن...
-
چشم آغلیدن
لغتنامه دهخدا
چشم آغلیدن . [ چ َ / چ ِ غ ِ / غ ُ دَ ] (مص مرکب ) از روی قهر و غضب بگوشه ٔ چشم نگاه کردن باشد. (برهان ). تیر انداختن در نگاه از گوشه ٔ چشم . (ناظم الاطباء). چشم آغل کردن . چشم آغیل کردن . بگوشه ٔ چشم نگریستن . چشم زهره رفتن . چشم غره رفتن .