کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغماض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اغماض
/'eqmāz/
معنی
۱. چشمپوشی از گناه یا خطای کسی؛ چشمپوشی کردن.
۲. [قدیمی] چشم خواباندن؛ چشم بر هم نهادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بخشایش، چشمپوشی، عفو، گذشت
فعل
بن گذشته: اغماض کرد
بن حال: اغماض کن
دیکشنری
charity, condonation, forbearance, remission, sufferance
-
جستوجوی دقیق
-
اغماض
واژگان مترادف و متضاد
بخشایش، چشمپوشی، عفو، گذشت
-
اغماض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eqmāz ۱. چشمپوشی از گناه یا خطای کسی؛ چشمپوشی کردن.۲. [قدیمی] چشم خواباندن؛ چشم بر هم نهادن.
-
اغماض
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) چشم پوشی کردن ، نادیده گرفتن . 2 - (اِمص .) گذشت ، چشم پوشی .
-
اغماض
لغتنامه دهخدا
اغماض . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ غَمض ، زمین پست و نرم و زمین مغاک . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ج ِ غمض ، زمین مطمئن . (از اقرب الموارد).
-
اغماض
لغتنامه دهخدا
اغماض . [ اِ ] (ع مص ) حقیر و خوار شمردن کسی را چشم : اغمضت العین فلاناً اغماضا. (منتهی الارب ). حقیر و خوار شمردن چشم فلان را. (ناظم الاطباء). || پیشی گرفتن از کسی سپس پیشی گرفتن وی در برابر دویدن . (منتهی الارب ). پیشی گرفتن فلان از بهمان پس از آن ...
-
اغماض
واژهنامه آزاد
چشم پوشی کردن
-
واژههای مشابه
-
قابل اغماض
لغتنامه دهخدا
قابل اغماض . [ ب ِ ل ِ اِ ] (ص مرکب ) چشم پوشیدنی . آنچه بتوان آن را نادیده گرفت .
-
اغماض کننده
دیکشنری فارسی به عربی
بتسامح , متسامح
-
واژههای همآوا
-
اغماز
فرهنگ واژههای سره
چشم پوش
-
اغماز
لغتنامه دهخدا
اغماز. [ اِ ] (ع مص ) عیب کردن در کسی و کم حرمتی نمودن : اغمزنی فلان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عیب کردن و بیحرمتی نمودن . (آنندراج ). خوار شمردن و عیب کردن و کم حرمت داشتن : غمز فلان فی فلان ؛ استضعفه و عابه و صغر شأنه . (از اقرب الموارد). ||...
-
اقماز
لغتنامه دهخدا
اقماز. [ اِ ] (ع مص ) ذخیره کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
commonable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل اغماض