کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اغلب
/'aqlab/
معنی
۱. غالبتر؛ چیرهتر.
۲. بیشتر.
۳. (قید) بیشتر اوقات.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اکثر، اکثراً، غالباً، وافراً ≠ بهندرت، ندرتاً
برابر فارسی
بیشتر
دیکشنری
frequently, mass
-
جستوجوی دقیق
-
اغلب
واژگان مترادف و متضاد
اکثر، اکثراً، غالباً، وافراً ≠ بهندرت، ندرتاً
-
اغلب
فرهنگ واژههای سره
بیشتر
-
اغلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'aqlab ۱. غالبتر؛ چیرهتر.۲. بیشتر.۳. (قید) بیشتر اوقات.
-
اغلب
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ ع . ] 1 - (ص تف .) بیشتر، اکثر. 2 - چیره تر.
-
اغلب
لغتنامه دهخدا
اغلب . [ اَ ل َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اغلب بن سالم مکنی به ابوعقال ، حکمران پنجم از سلسله ٔ اغالبه بود که پس از برادرش بحکمرانی رسید. رجوع به بنی اغلب در همین لغت نامه و اعلام زرکلی و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
اغلب
لغتنامه دهخدا
اغلب . [ اَ ل َ ] (اِخ ) ابن حرزم کلبی . شاعری است از عرب . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
اغلب
لغتنامه دهخدا
اغلب . [ اَ ل َ ] (اِخ ) ابن سالم بن عقال بن خفاجه تمیمی از شجاعان و پیشوایان و جد سلسله ٔ بنواغلب از ملوک افریقا بود. وی از همدستان ابومسلم خراسانی بود و در قیام علیه حکومت اموی یار وی بود و با محمدبن اشعث به افریقا رفت و از طرف منصور خلیفه ٔ عباسی ...
-
اغلب
لغتنامه دهخدا
اغلب . [ اَ ل َ ] (اِخ ) ابن عمروبن عبیدةبن حارثة عجلی از بنی عجل بن لجیم از طائفه ٔ ربیعه از شاعران حماسه سرا و معمر بود. وی جاهلیت و اسلام را درک کرد و بهمراه سعدبن وقاص بجنگ رفت و در وقعه ٔ نهاوند بقتل رسید. او نخستین شاعری بود که رجزهای طولانی سا...
-
اغلب
لغتنامه دهخدا
اغلب . [ اَ ل َ ] (ع ص ، اِ) مرد چیره و ستبرگردن و دلاور. ج ، غُلب . (منتهی الارب ) (آنندراج ): رجل اغلب ؛ مرد چیره و ستبرگردن و دلاور. ج ، غُلب . (ناظم الاطباء). ستبرگردن . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر ب...
-
اغلب
لغتنامه دهخدا
اغلب . [ اَ ل َ ](اِخ ) بنو...، سلسله ای از حکمرانان افریقا در زمان خلافت عباسیان بودند که بر تونس و مراکش و صفحات دیگرحکومت میکردند و دارالملک آنان شهر قیروان بوده است .(از نزهة القلوب ج 3 ص 271). نام دولتی است که تابعدولت عباسی بودند و در افریقیه ح...
-
واژههای مشابه
-
آل اغلب
لغتنامه دهخدا
آل اغلب . [ ل ِ اَ ل َ ] (اِخ ) نام سلسله ای از پادشاهان افریقیه از دست بنی عباس . مقر سلطنت قیروان و قلمرو آنان در شمال افریقا بوده است . و ده تن بوده اند، نخستین ابراهیم اغلب و آخرین زیادةاﷲ ثالث است و مدت حکمرانی آنان 146 سال کشیده است .در 296 هَ ...
-
اغلب عجلی
لغتنامه دهخدا
اغلب عجلی . [ اَ ل َ ع ِ ] (اِخ ) همان اغلب بن عمروبن عبیده ... شاعر راجز است . و ابیات زیر از اوست :جأوا بزوریهم و جئنا بالاصم شیخ لنا قد کان من عهد ارم یکر بالسیف اذ الرمح انحطم کهمة اللیث اذا ما اللیث هم کانت تمیم معشراً ذوی کرم غلصمة من الغلاصیم...
-
اغلب اوقات
واژهنامه آزاد
بیشتر وقت
-
ابراهیم بن اغلب
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن اغلب . [ اِ م ِ ن ِ اَ ل َ ] (اِخ ) ابن سالم . سردودمان اغالبه از مردم مرورود. اغلب پدر ابراهیم در سال 148 هَ.ق . بحکومت افریقیه منصوب و در 150 در شورشی که بدانجا اتفاق افتاد کشته شد. ابراهیم پسر اغلب به لیاقت و کفایت خود آن فتنه بنشاند و ...