کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغفار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغفار
لغتنامه دهخدا
اغفار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ غَفر، بمعنی بزغاله ٔ کوهی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ج ِ غَفر، بمعنی بچه ٔ گاو. الغِفر؛ ولدالبقرة. غُفر. غَفر. ج ، اَغفار. غِفَرَة. غُفور. (اقرب الموارد).
-
اغفار
لغتنامه دهخدا
اغفار. [ اِ ] (ع مص ) پوست مانندی بر غوره ٔ خرما برآمدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). قشرمانندی برخرمای نارس برآمدن : اغفر النخل ؛ رکب بسره شی ٔ کالقشر. (از اقرب الموارد). || رخت را در آوند درآوردن و پوشیدن در آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ...
-
واژههای همآوا
-
اقفار
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص ل .) تهی شدن ، ویران گشتن .
-
اقفار
لغتنامه دهخدا
اقفار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ قفر، بیابان بی آب و گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
اقفار
لغتنامه دهخدا
اقفار. [ اِ ] (ع مص ) خالی شدن جای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بی آب و گیاه گردیدن جای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بی آب و گیاه و مردم شدن مکان . (از اقرب الموارد). || از اهل دورافتادن مرد بصحراء. || بی طعام شدن . بی نان و خور...
-
جستوجو در متن
-
اغفیرار
لغتنامه دهخدا
اغفیرار. [ اِ] (ع مص ) پرزه برآوردن جامه . یقال : «اغفار ثوبک ». (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پرزه برآوردن لباس : اغفار الثوب ؛ ثار زئبره . (از اقرب الموارد).
-
غفر
لغتنامه دهخدا
غفر. [ غ َ ] (ع مص ) غفر امر؛ به چیز سزاوار و بایست بیاراستن کار را و اصلاح کردن . (منتهی الارب ). اصلاح کار. (المنجد): غفر الامر بغفرته و غفیرته ؛ اصلحه بما ینبغی ان یصلح به . (اقرب الموارد). || غفر شی ٔ؛ پوشیدن چیز را. (منتهی الارب ). ستر. (از اقرب...