کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغراد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغراد
لغتنامه دهخدا
اغراد. [ اِ ] (ع مص ) بلند برداشتن آواز و طرب انگیز ساختن و در گلو گردانیدن آواز را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طرب انگیز ساختن کسی را بوسیله ٔ بلند برداشتن آواز خود و در گلو گردانیدن آن : اغرده ؛ اطربه بتغریده . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
اقراد
لغتنامه دهخدا
اقراد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ قِرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بوزینگان . رجوع به قرد شود.
-
اقراد
لغتنامه دهخدا
اقراد. [ اِ ] (ع مص ) درماندن در سخن . || خاموش بودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آرمیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آرام گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || خود را پارساوار نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندرا...
-
جستوجو در متن
-
تغرید
لغتنامه دهخدا
تغرید. [ ت َ ] (ع مص ) آواز بگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). اغراد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). تغرد. (اقرب الموارد). بلند برداشتن آواز و طرب انگیز ساختن و در گلو گردانیدن آواز را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به اغراد و تغرد شود.