کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغتصاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اغتصاب
/'eqtesāb/
معنی
غصب کردن؛ بهزور و ستم چیزی را گرفتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغتصاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'eqtesāb غصب کردن؛ بهزور و ستم چیزی را گرفتن.
-
اغتصاب
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) غصب کردن .
-
اغتصاب
لغتنامه دهخدا
اغتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به ستم گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). غصب کردن و به ستم چیزی را گرفتن . (فرهنگ نظام ). بزور و ستم چیزی را گرفتن . (از اقرب الموارد). || با زنی بعنف جماع کردن : اغتصبت المراءة نفسها؛ زنی بها کرهاً....
-
اغتصاب
دیکشنری عربی به فارسی
هتک ناموس کردن , تجاوز بناموس کردن , بزوربردن يا گرفتن
-
واژههای همآوا
-
اقتصاب
لغتنامه دهخدا
اقتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کلک و نی بریدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بریدن . (المصادر زوزنی ).
-
جستوجو در متن
-
هتک ناموس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اغتصاب
-
تجاوز بناموس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اغتصاب
-
بزوربردن یا گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اغتصاب
-
غصب کردن
لغتنامه دهخدا
غصب کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به ستم گرفتن چیزی را از کسی . اغتصاب . رجوع به غصب شود.