کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغتشاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اغتشاش
/'eqtešāš/
معنی
۱. درهمبرهم شدن؛ آشفتگی.
۲. شورش؛ ایجاد بینظمی در مخالفت با حکومت.
۳. [قدیمی] پیدا شدن غلوغش و آلودگی در کسی یا چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آشوب، انقلاب، بلوا، تنش، شورش، قیام، نهضت
۲. بلبشو، هرجومرج
۳. جنجال، سروصدا، همهمه
۴. اختلال، پریشانی ≠ آرامش
برابر فارسی
آشفتگ
فعل
بن گذشته: اغتشاش کرد
بن حال: اغتشاش کن
دیکشنری
Babel, commotion, convulsion, disorder, perturbation, riot, turmoil, unrest
-
جستوجوی دقیق
-
اغتشاش
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشوب، انقلاب، بلوا، تنش، شورش، قیام، نهضت ۲. بلبشو، هرجومرج ۳. جنجال، سروصدا، همهمه ۴. اختلال، پریشانی ≠ آرامش
-
اغتشاش
فرهنگ واژههای سره
آشفتگ
-
اغتشاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eqtešāš ۱. درهمبرهم شدن؛ آشفتگی.۲. شورش؛ ایجاد بینظمی در مخالفت با حکومت.۳. [قدیمی] پیدا شدن غلوغش و آلودگی در کسی یا چیزی.
-
اغتشاش
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) آشفته شدن . 2 - (اِمص .) آشفتگی .
-
اغتشاش
لغتنامه دهخدا
اغتشاش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خیانت پذیرفتن یا گمان غش و خیانت نمودن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقابل نصیحت پذیرفتن یا گمان غش بردن بچیزی یا خائن شمردن . استغشاش : اغتشه و استغشه ؛ ضد انتصحه و استنصحه او ظن به الغش اوعده غاشا. (از اقرب الموا...
-
اغتشاش
دیکشنری فارسی به عربی
اضطراب , تشويش , حيرة , صخب , فوضوية , فوضي ، إخْلالٌ بالنّظامِ
-
واژههای مشابه
-
ایجاد اغتشاش
دیکشنری فارسی به عربی
إثارة الْقَلاقلِ
-
اغتشاش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اضطراب
-
آشوب و اغتشاش
فرهنگ گنجواژه
هرج و مرج.
-
جستوجو در متن
-
mastigophobia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اغتشاش
-
ناامنی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فارسی. عربی. فارسی] nā'amni آشوب و اغتشاش.
-
هرتیپرتی
واژگان مترادف و متضاد
اغتشاش، بینظمی، هرجومرج، هردمبیل
-
اغتشاشات
لغتنامه دهخدا
اغتشاشات . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ اغتشاش ، بمعنی خیانت پذیرفتن . (ناظم الاطباء). || شورشها. ناامنیها و رجوع به اغتشاش شود.