کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغتباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اغتباط
/'eqtebāt/
معنی
۱. غبطه داشتن؛ آرزو کردن حال و وضع خوش کسی را.
۲. به آرزو آمدن.
۳. نیکوحال شدن؛ شاد شدن؛ در خوشحالی و سرور بودن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغتباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'eqtebāt ۱. غبطه داشتن؛ آرزو کردن حال و وضع خوش کسی را.۲. به آرزو آمدن.۳. نیکوحال شدن؛ شاد شدن؛ در خوشحالی و سرور بودن.
-
اغتباط
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - غبطه داشتن . 2 - به آرزو آمدن . 3 - شادمان و خوشحال شدن .
-
اغتباط
لغتنامه دهخدا
اغتباط.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) به آرزو آمدن . یقال : غبط فاغتبط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غبطه و رشک بردن و خواستن کسی که حالش مثل دیگری نیک شود. (فرهنگ نظام ). رشک بردن به نیکوئی حال کسی تا او را مثل آن حال شود. (آنندراج ). || نیکوحال شدن . (منتهی ...
-
جستوجو در متن
-
پژهان بردن
لغتنامه دهخدا
پژهان بردن . [ پ ُ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) اغتباط. غبطه خوردن . رجوع به پژوهان شود.
-
اصطناع
لغتنامه دهخدا
اصطناع . [ اِ طِ ] (ع مص ) دعوت صنعت ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دعوت مصنعه ساختن . (آنندراج ). اصطناع مرد؛ اتخاذ مصنعه یعنی دعوت . (از قطر المحیط) (ازاقرب الموارد). || اصطناع فلان ؛ اتخاذ کردن وی طعامی را تا آنرا در راه خدا ببخشد. (از قطر...
-
آرزو
لغتنامه دهخدا
آرزو. [ رِ ] (اِ) شهوت . (ربنجنی ). اشتهاء. (حبیش تفلیسی ). قوّت ِ جذب ملایم . هوی ̍. هوا : همی ز آرزوی ... -ر، خواجه را گه خوان بجز زونج نباشد خورش بخوانش بر. معروفی .برِ شاه مکران فرستاد و گفت که با شهریاران خرد باد جفت نگه کن که ما از کجا رفته ایم...