کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغبار
لغتنامه دهخدا
اغبار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ غُبر، باقی شیر در پستان و بقیه ٔ هر چیزی .(آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بقیه ٔ هر چیزی و باقی مانده ٔ شیر در پستان . (از اقرب الموارد).
-
اغبار
لغتنامه دهخدا
اغبار. [ اِ ] (ع مص ) کوشش نمودن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء): اغبر فی طلبه ؛ کوشش نمود. (منتهی الارب ). کوشش کردن در طلب چیزی . (از اقرب الموارد). || تیره رنگ گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کبودرنگ گردیدن : اغبر الشی ٔ؛ صار اغبر. (ا...
-
واژههای همآوا
-
اقبار
لغتنامه دهخدا
اقبار. [ اِ ] (ع مص ) گور ساختن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گور ساختن برای کسی . (ناظم الاطباء). || بگور کردن فرمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کشته را بقوم او دادن تا دفن کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ...
-
جستوجو در متن
-
غبر
لغتنامه دهخدا
غبر. [ غ ُ ] (ع اِ) بقیه ٔ شیر در پستان و بقیه ٔ هر چیزی . ج ، اغبار. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
گرد انگیختن
لغتنامه دهخدا
گرد انگیختن . [ گ َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) گرد بر هوا افشاندن در اثر حرکت تند وسریع. گرد کردن . اهباء. اغبار. (تاج المصادر بیهقی ). || مجازاً کاری انجام دادن : آهی کن و از جای بجه گرد برانگیزکخ کخ کن و برگرد و بدربر پس ایزار. حقیقی صوفی . || مجازاً به م...
-
گرد برانگیختن
لغتنامه دهخدا
گرد برانگیختن . [ گ َ ب َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) غبار برآوردن . گرد پراکندن . اغبار. (منتهی الارب ). ایقاظ. (تاج المصادر بیهقی ). اعتکاب . (منتهی الارب ) : برانگیختم گرد هیجا چو دودچو دولت نباشدتهور چه سود. سعدی (بوستان ). || نیست و نابود کردن . دمار از...