کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اغاره
/'eqāre/
معنی
۱. (ادبی) سرقت ادبی.
۲. [قدیمی] غارت کردن؛ تاختوتاراج کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اغارَة] ‹اغارت› 'eqāre ۱. (ادبی) سرقت ادبی.۲. [قدیمی] غارت کردن؛ تاختوتاراج کردن.
-
اغاره
فرهنگ فارسی معین
(اِ رِ یا رَ) [ ع . اغارة ] (مص م .) تاراج کردن ، غارت کردن .
-
واژههای مشابه
-
آغاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آغازه› 'āqāre دوال یا تسمه که کفشدوز بر درز میان رویه و تخت کفش بدوزد تا آب و خاک درون کفش نرود.
-
آغاره
لغتنامه دهخدا
آغاره . [ رَ / رِ ] (اِ) دوالی که کفشگر بر درز میان رویه و زیره ٔ کفش کند تا آب و خاک در درون نشود . || کفه ٔ کفش که از درونسوی افکنند.
-
اغارة
لغتنامه دهخدا
اغارة. [ اِ رَ ] (ع مص ) غارت کردن . و تاخت و تاراج کردن . (آنندراج ). تاخت و تاراج کردن : اغار علی القوم غارة و اغارة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تاخت کردن بر قوم و آنها را با هجوم خود بیرون راندن و بوحشت انداختن . (از اقرب الموارد). || به غور ی...
-
واژههای همآوا
-
آغاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آغازه› 'āqāre دوال یا تسمه که کفشدوز بر درز میان رویه و تخت کفش بدوزد تا آب و خاک درون کفش نرود.
-
آغاره
لغتنامه دهخدا
آغاره . [ رَ / رِ ] (اِ) دوالی که کفشگر بر درز میان رویه و زیره ٔ کفش کند تا آب و خاک در درون نشود . || کفه ٔ کفش که از درونسوی افکنند.
-
جستوجو در متن
-
غارت کردن
لغتنامه دهخدا
غارت کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چپو کردن . چپاول کردن . یغما کردن . اغارة. (ترجمان القرآن ).
-
یغما گری
لغتنامه دهخدا
یغما گری . [ ی َگ َ ] (حامص مرکب ) غارت . اغارة. چپاول . چپو. چپاولگری . غارتگری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یغما شود.
-
آغازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ)( اِ.)آغاره ، دوالی که بین رویه و تخت کفش دوزند تا آب و خاک به درون آن نرود.
-
غارتیدن
لغتنامه دهخدا
غارتیدن . [ رَ دَ ] (مص جعلی ) (مصدرمنحوت از غارت عربی ) غارت کردن . اغارة : چون دید ماهیان زمستان که در سفرنوروزمه بماند قریب مهی چهاراندر دوید و مملکت او بغارتیدبا لشکری گران و سپاهی گزافه کار.منوچهری .
-
آغازه
لغتنامه دهخدا
آغازه . [ زَ / زِ ] (اِ) نام دست افزاری است کفشگران را. (از برهان ). || دوالی بدرز میان رویه و زیره ٔ کفش دوخته تا گرد و آب بدرون نشود. رجوع به آغاره شود.