کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعیان و اشراف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعیان و اشراف
فرهنگ گنجواژه
طبقات ممتاز.
-
واژههای مشابه
-
اعیان نشین
لغتنامه دهخدا
اعیان نشین . [ اَ ن ِ ] (ن مف مرکب ) محله ای که اعیان شهردر آن سکونت دارند، مانند خیابانهای شمالی طهران .
-
لقب موروثی اعیان انگلیس
دیکشنری فارسی به عربی
دوق
-
جستوجو در متن
-
بکیت
لغتنامه دهخدا
بکیت .[ ب َ ] (اِ) بکیتا. اعیان و اشراف . (ناظم الاطباء).
-
بگشان
لغتنامه دهخدا
بگشان . [ ب َ ] (اِ) انجمن اعیان و اشراف . (ناظم الاطباء).
-
اشراف
لغتنامه دهخدا
اشراف . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شریف . مردان بزرگ قدر.(منتهی الارب ). اعیان . (دستور اللغة). ج ِ شریف . (دهار). بزرگان و بلندسران . (مؤید الفضلا). بزرگواران . وجوه . بزرگان . شریفان . ج ِ شریف ، بمعنی صاحب شرف . (اقرب الموارد). اشخاص بزرگ قدر و صاحبان...
-
آریستوکراسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ یو . ] ( اِ.) نژاده سالاری ، حکومت اشراف و اعیان (در فلسفة سیاسی یونان به معنای حکومت کسانی بود که از لحاظ کمال انسانی از دیگران برترند).
-
اهالی
لغتنامه دهخدا
اهالی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اهل بر خلاف قیاس است ، اعیان و اشراف . (از شرح نصاب و کنز بنقل غیاث اللغات ) (آنندراج ). ج ِ اَهل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اهل شود. || مأخوذ از تازی ، کسانی که در جایی مسکن دارند و متوطن درآنجا می باشند و مر...
-
وجوهان
لغتنامه دهخدا
وجوهان .[ وُ ] (اِ) ج ِ وجوه و وجه به معنی مهتران و اعیان : سعدبن وقاص را... با اشراف و مبارزان و وجوهان عرب سوی کارزار عجم فرستاد. (مجمل التواریخ ).
-
والا
فرهنگ نامها
(تلفظ: vālā) (= بالا) دارندهی مقام و مرتبه ی مهم ، به ویژه مقام و مرتبهی دنیایی به صورت عنوان برای اشخاص ؛ عزیز ، گرامی ، محترم ؛ اصیل ، نژاده ؛ هر یک از افراد طبقه مرفه از اعیان و اشراف ؛ دارای ارج و اهمیت ؛ (در قدیم) رفیع ، بلند ؛ برتر ، فائق ، ش...
-
انجیل لوقا
لغتنامه دهخدا
انجیل لوقا. [ اِ ل ِ لو ] (اِخ ) یکی از اناجیل اربعه . گویند لوقا انجیل خود را بهدایت پولس نگاشت . این کتاب برای تیوفلس که یکی از اشراف یونان و یا اعیان روم بوده است نگاشته شده و تاریخ آن در حدود 36م .است . (از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به انجیل شود.
-
طوبیا
لغتنامه دهخدا
طوبیا. (اِخ ) غلام عمونی که پیشوای مخالفان بنای هیکل ثانی بود. چون وی از دختران اعیان و اشراف در سلک ازدواج خود میداشت بدان لحاظ همواره با بزرگان یهود مراسله و مکاتبه همی نمود و نحمیا را تهدید میکرد و در غیاب نحمیا منزل و مقام خود را در یکی از غرفات ...
-
جلال الدین
لغتنامه دهخدا
جلال الدین . [ج َ لُدْ د ] (اِخ ) محمد آگهی نبیره ٔ مولانا جلال الدین قاینی است . وی در آغاز از ملازمان شاه غریب میرزا بود و سپس چندی بخراسان و هرات سفر کرد و در شهور سنه ٔ 926 هَ . ق . قصیده ای در مذمت حکام و امراء و اشراف و اعیان هرات بنظم آورد. ای...