کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعیائی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعیائی
لغتنامه دهخدا
اعیائی . [ اِ ] (ص نسبی ) یکی از پانزده درد که در عربی نام مخصوص دارند. (یادداشت بخط مؤلف ). شیخ الرئیس در قانون در باب «اوجاع التی لها اسماء» گوید: سبب درد اعیایی یاتعب است که آن درد را اعیاء تعبی گویند، یا خلط ممدودست و دردی را که از آن حادث شود، ...
-
جستوجو در متن
-
لادغ
لغتنامه دهخدا
لادغ . [ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از لدغ به معنی گزیدن . (از منتهی الارب ). گزنده . || نام مرضی است . (منتخب اللغات ). نام دردی است که پوست را میگزد چنانکه مار و کژدم میگزد. (غیاث ) : خشن و لادغ است و اعیائی خدری و ممدد و حکاک . فراهی (نصاب الصبیان ).بع...
-
وجع
لغتنامه دهخدا
وجع. [ وَ ج َ ] (ع اِمص ) رنجوری و دردمندی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بیماری . (اقرب الموارد). || (اِ) درد. (اقرب الموارد)(بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). دردی که با حس لمس ادراک شود خلاف الم که عام است از وجع و غیر آن . وجع ادراک کردن محسوس منافی...
-
اعیاء
لغتنامه دهخدا
اعیاء. [ اِ ] (ع مص ) مانده کردن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ). مانده کردن . درمانیدن . (مجمل ). مانده کردن ازبسیار رفتن یا حرکت . (از منتخب از غیاث اللغات ). مانده گردانیدن سیر، شتر را. (منتهی الارب ). بتعب و رنج انداختن ...