کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعواض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اعواض
/'a'vāz/
معنی
= عوض
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعواض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عِوَض] [قدیمی] 'a'vāz = عوض
-
اعواض
لغتنامه دهخدا
اعواض . [ اَع ْ ] (ع اِ) ج ِ عِوَض ، آنچه بجای دیگری آید و بدل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ِ عِوَض جانشین . بدل . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
اعواز
لغتنامه دهخدا
اعواز. [ اِع ْ ] (ع مص ) درویش گردیدن : اعوز الرجل اعوازاً؛ درویش گردید.(منتهی الارب ). درویش و محتاج شدن . (آنندراج ). درویش گردیدن . (ناظم الاطباء). بی چیز و بدحال شدن : اعوز الرجل اعوازاً؛ افتقر و سأت حاله . (از اقرب الموارد).درویش شدن و کردن . (...
-
جستوجو در متن
-
ارومش
لغتنامه دهخدا
ارومش . [ ] (اِ) تأویل این خبر آن باشد که حسنات بر اعواض کنند یعنی اعواض آلام او (ظالم ) بردارند و بمظلوم دهند، چه بادله ٔ عقل درست شده است که بعمل کسی دیگری را ثواب ندهند و نیز بادله ٔ شرع از قرآن و اخبار مقطوع علیها، لابد این خبر را تأویل باید و ...
-
عوض
لغتنامه دهخدا
عوض . [ ع ِ وَ ] (ع اِ) آنچه بجای دیگری آید و بدل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خلف و بدل . (اقرب الموارد). بدل چیزی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). آنچه بجای چیزی دهند. بدل . جانشین . (فرهنگ فارسی معین ). و گویند «عوض » سخت تر از چیزی است که بجای آن...