کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعمان
لغتنامه دهخدا
اعمان . [ اِ ] (ع مص ) به عمان روی آوردن یا داخل شدن در آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). روی آوردن به عمان و وارد شدن در آن . (از اقرب الموارد). تَعمین . (اقرب الموارد). به عمان شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ثابت شدن بجایی . (منتهی الا...
-
جستوجو در متن
-
تعمین
لغتنامه دهخدا
تعمین . [ ت َ ] (ع مص ) بمعنی اعمان . به عمان روی آوردن و یا داخل شدن در عمان و ثابت شدن بجایی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).