کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعلم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اعلم
/'a'lam/
معنی
داناتر؛ دانشمندتر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعلم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'a'lam داناتر؛ دانشمندتر.
-
اعلم
لغتنامه دهخدا
اعلم . [ اَ ل َ ] (اِخ ) ابراهیم بن قاسم بطلیوسی نحوی مکنی به ابواسحاق . از شاعران و ادباء بود. وی نحو را نزد هذیل استاد مشهور علم نحو فراگرفت . درگذشت او را بسال 642 و یا 646 هَ . ق . نوشته اند. (از روضات الجنات ص 48).
-
اعلم
لغتنامه دهخدا
اعلم . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام کوره ٔ بزرگی است بین همدان و زنجان از نواحی جبال که فارسیان آنرا «المرا» بفتح الف و لام خوانند، و نویسندگان آن را به صورت «اعلم » ضبط کنند و قصبه ٔ (مرکز) این کوره «درگزین » است . و بزرگانی در سیاست و علم از آن برخاسته ان...
-
اعلم
لغتنامه دهخدا
اعلم . [ اَ ل َ ] (اِخ ) یوسف بن سلیمان مکنی به ابوالحجاج . از مشاهیر علماء نحو بوده است . رجوع به ابوالحجاج و یوسف در همین لغت نامه و قاموس الاعلام ترکی و روضات الجنات ص 48 شود.
-
اعلم
لغتنامه دهخدا
اعلم . [ اَ ل َ ] (ع ص ) کفیده لب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکافته لب زَوَرین . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). شکافته لب زبرین . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). کفیده لب و شکرلب و سلنج و خداوند لب ِ شکری . (ناظم الاطباء). آنکه شکافتگی لب بالا ...
-
اعلم
دیکشنری عربی به فارسی
اگاهي دادن , مستحضر داشتن , اگاه کردن , گفتن , اطلا ع دادن , چغلي کردن
-
واژههای مشابه
-
أَعْلَم
فرهنگ واژگان قرآن
داناتر
-
أَعْلَمُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي دانم
-
واﷲ اعلم
لغتنامه دهخدا
واﷲ اعلم . [ وَل ْ لا هَُ اَ ل َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) خدا داناتر است . (ناظم الاطباء).
-
اللـه اعلم
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی (= خدا داناتر است)] ‹واللّهاعلم› 'allāho'a'lam در مقام شک و تردید در درست یا نادرستی گفته و مطلبی گفته میشود.〈 اللـهاعلم بالصواب: خدا داناتر است به حق و راستی.
-
اﷲ اعلم
لغتنامه دهخدا
اﷲاعلم . [ اَل ْ لا هَُ اَ ل َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) یا واﷲ اعلم . خدا داناتر است . در مورد تردید آرند.
-
ابن اعلم
لغتنامه دهخدا
ابن اعلم . [ اِ ن ُاَ ل َ ] (اِخ ) ابوالقاسم علی بن حسن علوی . منجم و عالم ریاضی مشهور. گویند او از احفاد جعفر طیار است . در بغداد علم آموخت و سپس بخدمت عضدالدوله پیوست و نزد او حرمت و مکانتی بسزا یافت و عضدالدوله کارهای ملک با شور و مصلحت اندیشی ابن...
-
اعلم بطلیوسی
لغتنامه دهخدا
اعلم بطلیوسی . [ اَ ل َم ِ ب َ طَل ْ ی َ ] (اِخ ) رجوع به اعلم ابراهیم بن قاسم در همین لغت نامه و روضات الجنات ص 48 شود.
-
اعلم شنتمری
لغتنامه دهخدا
اعلم شنتمری . [ اَ ل َ م ِ ش َ ت َ م َ ] (اِخ ) یوسف بن سلیمان بن عیسی نحوی . شنتمر بلدی است در اندلس که اعلم بدانجا منسوب است . وی مکنی به ابوالحجاج و از مشاهیر علمای ادب و نحو است . او راست : 1 - تحصیل عین الذهب من معدن جوهرالادب فی علم مجازات العر...