کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعلا م جرم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
معاقبة
دیکشنری عربی به فارسی
اتهام , احضار بدادگاه , اعلا م جرم
-
اتهم
دیکشنری عربی به فارسی
متهم کردن , تهمت زدن , بدادگاه جلب کردن , احضار نمودن , عيب گرفتن از , عيب جويي کردن , ترديد کردن در , باز داشتن , مانع شدن , اعلا م جرم کردن , عليه کسي ادعا نامه تنظيم کردن , تعقيب قانوني کردن
-
اتهام
دیکشنری عربی به فارسی
تهمت , اتهام , اعلا م جرم , تنظيم ادعا نامه
-
تقصیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - کوتاه کردن . 2 - سستی ورزیدن ، کم کاری کردن . 3 - گناه ، جرم .
-
مقصر قلمداد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جرم
-
بگناه متهم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جرم
-
اشعر
دیکشنری عربی به فارسی
اگاهي دادن , اعلا م کردن , اخطار کردن
-
خلاف کردن
واژگان مترادف و متضاد
مرتکبخلاف شدن، جرم کردن، قانونشکنی کردن، تخلف کردن، تخطی کردن
-
offend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جرم، اذیت کردن، رنجاندن، صدمه زدن، تخطی کردن، متغیر کردن، دلخور کردن
-
criminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جرم، متهم بجنایت کردن، مجرم خواندن، جانی قلمداد کردن، متهم کردن
-
indicted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم، متهم کردن، اعلام جرم کردن، تعقیب قانونی کردن، علیه کسی ادعا نامهتنظیم کردن
-
indict
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکومیت، متهم کردن، اعلام جرم کردن، تعقیب قانونی کردن، علیه کسی ادعا نامهتنظیم کردن
-
indicting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادعای، متهم کردن، اعلام جرم کردن، تعقیب قانونی کردن، علیه کسی ادعا نامهتنظیم کردن
-
body
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدن، بدنه، اندام، جسم، لاشه، جسد، تن، تنه، پیکر، جرم، بالاتنه، اطاق ماشین، جرم سماوی، دارای جسم کردن
-
bodies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدن، بدنه، اندام، جسم، لاشه، جسد، تن، تنه، پیکر، جرم، بالاتنه، اطاق ماشین، جرم سماوی، دارای جسم کردن