کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعطاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اعطاف
/'a'tāf/
معنی
= عِطف
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعطاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عِطف] [قدیمی] 'a'tāf = عِطف
-
اعطاف
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - مهربانی و لطف کردن . 2 - توجه و میل کردن .
-
اعطاف
لغتنامه دهخدا
اعطاف . [ اَ ] (ع اِ) مهربانیها. ج ِ عطف . (از کنز از غیاث اللغات ). ج ِ عِطْف . مهربانیها. (آنندراج ) (از ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || ج ِ عِطْف ، بمعنی کرانه و جانب و بغل . (ناظم الاطباء) : همه ٔ آن کفار را در اعطاف آن سهول و خبال و اکناف ...
-
جستوجو در متن
-
غید
لغتنامه دهخدا
غید. [ غ َ ی َ] (ع مص ) خمیدن گردن کسی و کژ گردیدن و مائل شدن اعطاف او. (منتهی الارب ) (آنندراج ). خمیده شدن گردن و نرم شدن شانه های کسی ، و این پسندیده و مطلوب است ، و صفت آن اَغیَد می آید. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) نازکی . (منتهی الارب ) (آنندر...
-
مآکم
لغتنامه دهخدا
مآکم . [ م َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأکَم و مأکمة. (منتهی الارب ). ج ِ مَأکَمة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مأکمة شود. || در شاهد زیر از ترجمه ٔ تاریخ یمینی به معنی پشته ها و تل ها به کار رفته است : همگنان را در اکناف مخارم و اعطاف مآکم آوا...
-
فناء
لغتنامه دهخدا
فناء. [ ف ِ ] (ع اِ) گرداگرد. ج ، افنیه ، فُنی ّ. (منتهی الارب ). وصید، و آن ساحت پیش سرای است و نیز آنچه از جوانب آن امتداد یابد. ج ، افنیة، فُنی ّ. (از اقرب الموارد). عتبة. جناب . وصید. درگاه . درگه . آستان . آستانه . کریاس . سده . (یادداشتهای مؤل...
-
مخارم
لغتنامه دهخدا
مخارم . [ م َ رِ ] (ع اِ) راهها در زمین درشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ج ِ مَخرِم . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ): تا به حدود جرجان افتادو خود را در میان مخارم و آجام آن نواحی انداخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ ...
-
مناکب
لغتنامه دهخدا
مناکب . [ م َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ مَنکِب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ منکب ، به معنی بازو و کتف . (آنندراج ).دوشها و کتفهای مردم . (غیاث ) : مستولی بر مناکب و غوارب براعت . (تاریخ بیهق ص 20). چون خرشید زین بر مناکب کواکب نهاده می ...
-
اکناف
لغتنامه دهخدا
اکناف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ کَنَف . (دهار) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ کنف ، به معنی پیرامون . جوانب . نواحی . (یادداشت مؤلف ). اطراف و جوانب و نواحی و حوالی و کنارها و کرانه ها. (ناظم الاطباء). اطراف و کنارها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ): ملت حق...
-
عطف
لغتنامه دهخدا
عطف . [ ع ِ ] (ع اِ)کرانه و جانب . (از منتهی الارب ). جانب هر چیز. (از اقرب الموارد). یک سوی گردن و یک سوی مردم . (دهار). جانب . (ترجمان القرآن جرجانی ). عطفاالرجل ؛ دو جانب شخص . (از منتهی الارب ). دو جانب و دو سوی شخص از سر و تارک . (از اقرب الموار...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوالحرث فریغونی . در ترجمه ٔ تاریخ یمینی آمده (ص 305 ببعد): ولایت جوزجان در مدت ایام آل سامان ، آل فریغون را بود اباً عن جد میراث رسیده و از سلفی بخلفی منتقل گشته و بعد همم و غور کرم و مکارم شیم ایشان از ادرا...
-
مستفیض
لغتنامه دهخدا
مستفیض . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی ازاستفاضه . آب روان کردن خواهنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || وادی و دره که پردرخت شده باشد. || مکانی که وسیع و گشاده شده باشد. (از اقرب الموارد). || حدیث مستفیض ؛سخن فاش . (منتهی الارب ). منتشر. مست...
-
غبراء
لغتنامه دهخدا
غبراء. [ غ َ ] (اِخ ) اسب قیس بن زهیر. (منتهی الارب ). || اسب قدامةبن مصار. (منتهی الارب ). || اسب حمل بن بدر. (منتهی الارب ).- یوم داحس و الغبراء ؛ و هو لعبس علی فزارة و ذبیان و بقیت الحرب مدة مدیدة بسبب هذین الفرسین و قصتهما مشهوره . (مجمع الامثال ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی مافروخی مکنی به ابوالفتح . مؤلف کتاب محاسن اصفهان او را در زمره ٔ متقدمین اهل ادب اصفهان یاد کند و گوید: استاد ابوالفتح احمدبن علی مافروخی شوق خویش رانسبت به اصفهان و مردم آن در این اشعار بیان کند:وانی و ان فارقت جیاً...