کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعطا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اعطا
/'e'tā/
معنی
عطا کردن؛ بخشیدن؛ بخشش کردن؛ بخشش؛ دهش.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
پیشکش، داده، بخشش
فعل
بن گذشته: اعطا کرد
بن حال: اعطا کن
دیکشنری
bestowal, conferment, concession, contribution, disposition, endowment, Grant
-
جستوجوی دقیق
-
اعطا
فرهنگ واژههای سره
پیشکش، داده، بخشش
-
اعطا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اعطاء] 'e'tā عطا کردن؛ بخشیدن؛ بخشش کردن؛ بخشش؛ دهش.
-
اعطا
دیکشنری فارسی به عربی
توزيع , هبة
-
واژههای مشابه
-
اعطا کردن
فرهنگ واژههای سره
ارزانی داشتن
-
اعطا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جائزة , صدرية , منحة
-
امتیاز مخصوصی اعطا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
امتياز
-
اعطا کردن(به)
دیکشنری فارسی به عربی
هب
-
اعطا کردن (امتیاز)
دیکشنری فارسی به عربی
براءة الاختراع
-
جستوجو در متن
-
awarded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعطا شده، اعطا کردن، سپردن، امانت گذاردن
-
promulged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعطا شد
-
admitter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعطا کننده
-
granted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعطا شده، مفروض
-
مدال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: médaille] medāl نشان فلزی که برای قدردانی از خدمات کسی به او اعطا شود.