کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعضای داخلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعضای داخلی
دیکشنری فارسی به عربی
داخل
-
واژههای مشابه
-
اعضای شهرداری
دیکشنری فارسی به عربی
رييس البلدية
-
اعضای جمعیت فراماسونری
دیکشنری فارسی به عربی
البناؤون الأحرار
-
اعضای خانواده سلطنتی
دیکشنری فارسی به عربی
عائلة مالکة
-
اعضای هیلت منصفه
دیکشنری فارسی به عربی
لجنة
-
جستوجو در متن
-
insides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داخلی، داخل، تو، باطن، اعضای داخلی
-
innards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درونی، قسمتهای داخلی، اعضای داخلی حیوان یا انسان
-
inside
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داخل، تو، باطن، اعضای داخلی، درون، بطن هر چیزی، نزدیک بمرکز، قسمت داخلی، داخل و یا توی چیزی
-
هورمون
فرهنگ فارسی معین
(هُ مُ) [ فر. ] (اِ.) قسمتی از ترشحات داخلی که به وسیلة غدد مترشحة داخلی ترشح می شود و اثر تحریکی و حیاتی روی سایر اعضای بدن دارد.
-
شامه
فرهنگ فارسی معین
(مَ یا مِ)(اِ.) 1 - روسری ، دستمال . 2 - پردة نازکی که روی برخی اعضای داخلی بدن مانند کلیه ، شش و... قرار دارد.
-
معده
فرهنگ فارسی معین
(مِ دِ) [ ع . معدة ] (اِ.) از اعضای داخلی بدن انسان و بعضی از حیوانات که کارش هضم غذا می باشد.
-
طحال
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (اِ.) اسپرز، سپرز؛ یکی از اعضای داخلی بدن انسان که در طرف چپ شکم قرار دارد و کار آن ذخیره کردن گلبول های سرخ است .
-
مستوغل
لغتنامه دهخدا
مستوغل . [ م ُ ت َ غ ِ ] (ع ص ) بغل شوینده . (از منتهی الارب ). آنکه زیر بغلها و قسمت داخلی اعضای خویش را بشوید. (از اقرب الموارد). و رجوع به استیغال شود.