کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعراض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اعراض نفسانی
لغتنامه دهخدا
اعراض نفسانی . [ اَ ض ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کیفیاتی که عارض نفس شود بتبع انفعالاتی که او راست و آن شش حالت است : غضب ، فزع ، فرح ، غم ، هم ، خجلت . شادیها، غمها، خشمها و خشنودیها و مانند آنها. (از یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به اَعراض و ترک...
-
جوش،جوش و اعراض
لهجه و گویش تهرانی
حرص
-
جوش و اِعراض
فرهنگ گنجواژه
خشم ، تقلا.
-
واژههای همآوا
-
ائراض
لغتنامه دهخدا
ائراض . [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایراض شود.
-
اعراز
لغتنامه دهخدا
اعراز. [ اِ ] (ع مص ) تباه گردانیدن .(منتهی الارب ). فاسد گردانیدن و تباه کردن . (ناظم الاطباء). تباه کردن . (یادداشت مؤلف ). فاسد ساختن : اَعرزتنی من کذا؛ ای اعوزتنی منه . (از اقرب الموارد).
-
اِعراض
لهجه و گویش تهرانی
عذاب، ناراحتی ـ کهیر و جوش که از ناراحتی میزند
-
جستوجو در متن
-
تُعْرِضُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
تا اعراض کنيد -که اعراض کنيد
-
سربر تافتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرتابیدن، نافرمانی کردن ۲. اعراض کردن، تمرد کردن، اعراض کردن
-
معرض شدن
واژگان مترادف و متضاد
اعراض کردن، رویگردان شدن
-
پشت کردن
واژگان مترادف و متضاد
اعراض، رویگردانی
-
روبرگردان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عامیانه، مجاز] rubargardān آنکه از کسی یا چیزی اعراض میکند؛ روگردان.
-
يَصْدِفُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
اعراض مي کنند - روي مي گرداند
-
روگردانی
واژگان مترادف و متضاد
اعراض، تمرد، رویگردانی، سرپیچی
-
رویگردانی
واژگان مترادف و متضاد
اعراض، تمرد، روگردانی، سرپیچی