کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعراب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اعراب
/'a'rāb/
معنی
۱. = اعرابی
۲. عربها؛ تازیان.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
تازیان
دیکشنری
diacritic
-
جستوجوی دقیق
-
اعراب
فرهنگ واژههای سره
تازیان
-
اعراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَعرابیّ] 'a'rāb ۱. = اعرابی۲. عربها؛ تازیان.
-
اعراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'e'rāb ۱. آشکار و روشن ساختن.۲. فصیح سخن گفتن؛ درست بیان کردن.۳. کلمۀ عجمی را عربی کردن.۴. (اسم) حرکاتِ حروف یا کلمات (فتحه، کسره، ضمه، مد، و تشدید) که در بالا یا زیر کلمات قرار میگیرد.
-
اعراب
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) درست سخن گفتن . 2 - ( اِ.) حرکت حرف آخر در کلمات عربی . 3 - حرکات حروف در کلمات .
-
اعراب
لغتنامه دهخدا
اعراب . [ اَ ] (ع اِ) عربان صحرانشین . به این معنی لفظ جمعی است که مفرد ندارد. (قاموس و صراح و لطائف و کنز از غیاث اللغات ) (آنندراج ). تازیان بیابان باش . ج ، اَعاریب . این کلمه جمع عرب نیست بلکه اسم جنس است . (ناظم الاطباء). ج ِ اعرابی . (ترجمان ال...
-
اعراب
لغتنامه دهخدا
اعراب . [ اِ ] (ع مص ) آشکارا کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). واضح و روشن گردانیدن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). آشکارا و روشن ساختن . (از اقرب الموارد). || اصلاح کردن . || پیدا گفتن سخن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). نیکو ساخت...
-
واژههای مشابه
-
أَعْرَابِ
فرهنگ واژگان قرآن
باديه نشينها (کلمه اعراب در اصل جمع عرب است ، ولی در عبارت "ﭐلْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْراً وَنِفَاقاً " اسم شده براي عربهاي باديهنشين)
-
آبار اعراب
لغتنامه دهخدا
آبار اعراب . [ رِ اَ ] (اِخ )نام شهرستانی به پنج فرسنگی اجفر میان اجفر و فید.
-
اعراب بائده
لغتنامه دهخدا
اعراب بائده . [ اَ ب ِ ءِ دَ ] (اِخ ) نام قومی از اعراب از نژاد سامی است که برخی گویند پیش از ظهور اسلام منقرض شده و از میان رفته اند. اینان بضخامت جثه و قوت شهرت دارند. دکتر فیاض در تاریخ اسلام آرد: روایات عرب بر آن است که از زمان قدیم در عربستان اع...
-
اعراب منتفج
لغتنامه دهخدا
اعراب منتفج . [ اَب ِ م َ ت َ ف َ ] (اِخ ) بنی مالک . اعراب میان سبعه و ام التمیر است که در ضلع غربی کارون سکونت دارند و بزراعت اشتغال دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 91).
-
اعراب القرآن
لغتنامه دهخدا
اعراب القرآن . [ اِ بُل ْ ق ُرْ ] (ع اِ مرکب ) یا علم اعراب القرآن . بنا بگفته ٔ مؤلف مفتاح السعاده از فروع علم تفسیر محسوب است ولیکن در حقیقت این علم از فروع یا مباحث علم نحو است و آنرا علمی مستقل شناختن چنانکه سیوطی در اتقان آنرا اختیار کرده ، درس...
-
واژههای همآوا
-
ائراب
لغتنامه دهخدا
ائراب . [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایراب شود.
-
أَعْرَابِ
فرهنگ واژگان قرآن
باديه نشينها (کلمه اعراب در اصل جمع عرب است ، ولی در عبارت "ﭐلْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْراً وَنِفَاقاً " اسم شده براي عربهاي باديهنشين)