کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعجاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعجاف
لغتنامه دهخدا
اعجاف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عجف ، بمعنی اطراف المقعدة. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
اعجاف
لغتنامه دهخدا
اعجاف . [ اِ ] (ع مص ) صابر داشتن نفس خود را بر تیمار بیمار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). صابر داشتن خود را برتیمار مریض و مرض او، یقال : «اعجف بنفسه علی المریض ». عَجف . عُجوف . (از اقرب الموارد). || لاغرگردانیدن ستور را. (منتهی الارب )...
-
جستوجو در متن
-
لاغر
لغتنامه دهخدا
لاغر. [ غ َ ] (ص ) مقابل فربه . نزار. باریک . باریک اندام . اَعجف . بات ّ. ابضع. تاک ّ. خجیف . خاسف . خل ّ. رجیع. دانق . رزیح . زک ّ. ساهمة. (شتر...) سودالبطون . سغل ، شنون . شاس . ضئیل . ضعیف . ضمد. ضاوی . عجفاء. غث ّ. غثیث . مدخول . غرا. غراة. مهزو...