کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اعتنا
/'e'tenā/
معنی
اهتمام ورزیدن به کاری؛ توجه داشتن به امری یا کسی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
التفات، پروا، توجه، حرمت، رعایت، عنایت، محل، ملاحظه، نگرش، وقع
برابر فارسی
پروا، روی آوری، پرداختن
فعل
بن گذشته: اعتنا کرد
بن حال: اعتنا کن
دیکشنری
consideration, heed
-
جستوجوی دقیق
-
اعتنا
واژگان مترادف و متضاد
التفات، پروا، توجه، حرمت، رعایت، عنایت، محل، ملاحظه، نگرش، وقع
-
اعتنا
فرهنگ واژههای سره
پروا، روی آوری، پرداختن
-
اعتنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اعتناء] 'e'tenā اهتمام ورزیدن به کاری؛ توجه داشتن به امری یا کسی.
-
اعتنا
دیکشنری فارسی به عربی
انتباه
-
واژههای مشابه
-
بی اعتنا
فرهنگ واژههای سره
رو یگردان
-
اعتنا کردن
لغتنامه دهخدا
اعتنا کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اهتمام کردن . (از ناظم الاطباء). اِعتِداد. (از منتهی الارب ). توجه کردن بچیزی . اهمیت دادن بدان . و رجوع به اعتداد شود.- بی اعتنایی کردن ؛ بدون فکر و اندیشه کاری کردن و بی اهتمامی نمودن . (از ناظم الاطباء).
-
اعتنا نکردن
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
اعتنا کردن به
دیکشنری فارسی به عربی
اعتبار
-
واژههای همآوا
-
ءَاتِنَا
فرهنگ واژگان قرآن
به ما بده
-
جستوجو در متن
-
irregardless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی اعتنایی، بی پروا، صرفنظر از، بی اعتنا
-
محل گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
اعتنا کردن:محل سگ نگذاشتن=بی اعتنایی
-
محل گذاشتن
واژگان مترادف و متضاد
اعتنا کردن، توجه کردن، وقع نهادن، محل کردن، محلنهادن