کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتماق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعتماق
لغتنامه دهخدا
اعتماق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مغاک کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اِعماق . (منتهی الارب ). گود و عمیق گردانیدن . تَعمیق . اِعماق . || بدقت در امور اندیشیدن . (از متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
اعماق
لغتنامه دهخدا
اعماق . [ اِ ] (ع مص ) مغاک کردن . (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (آنندراج ). ژرف کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ژرف تر فروبردن . (مصادر زوزنی ). گود گردانیدن چاه . (از اقرب الموارد). اِعتِماق . تَعمیق . (اقرب الموارد). || دور اندیشیدن . (ناظم الاطباء).