کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتماد نداشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اعتماد (کردن)
دیکشنری فارسی به عربی
اِرْتکازٌ
-
اعتماد كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استأمن
-
اعتماد کردن
واژهنامه آزاد
(پهلوی) اَپَستامیدَن.
-
عدم اعتماد
واژهنامه آزاد
بدگمانی.
-
اعتماد به نفس
فرهنگ واژههای سره
خود باوری، خودباور
-
vote of no-confidence, no-confidence vote
رأی عدم اعتماد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأیی که با آن قوۀ مقننه هیئت وزیران یا یک وزیر را نمیپذیرد یا مجبور به کنارهگیری از سمت خود میکند
-
trust relationship
رابطۀ اعتمادآمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] پیوندی بین دو دامنه، مانند دو کارساز در یک شبکه که به کاربر دارای حساب در یک دامنه امکان میدهد تا به منابع دامنۀ دیگر دسترسی داشته باشد
-
رأی اعتماد گرفتن (ازپارلمان)
دیکشنری فارسی به عربی
التمکن من الثقة
-
رأی اعتماد گرفت (ازپارلمان)
دیکشنری فارسی به عربی
أخذ الثقة
-
رأی اعتماد نداد
دیکشنری فارسی به عربی
حجب البرلمان الثقة
-
رأى اعتماد ندادن
دیکشنری فارسی به عربی
سحب الثقة
-
اعتماد كرد به
دیکشنری فارسی به عربی
استند إلى
-
اعتماد کرد به
دیکشنری فارسی به عربی
ارتَکَزَ عَلي
-
اعتماد و ایمان
فرهنگ گنجواژه
وثوق.
-
transit reliability
قابلیت اعتماد حملونقل عمومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] عملکرد واقعی حملونقل عمومی با توجه به برنامه که بر شاخصهایی مانند زمان انتظار و تمایل مسافر به استفادۀ دائم از خدمات و زمان کل سفر و سطح مسافرگیری تأثیر میگذارد