کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتلاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعتلاف
لغتنامه دهخدا
اعتلاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) علف خوردن ستور. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب )(آنندراج ). علف خوردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). علف خوردن چارپایان . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
ائتلاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'e'telāf ۱. (سیاسی) به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص.۲. [قدیمی] با هم الفت داشتن.۳. [قدیمی] الفت یافتن.
-
ائتلاف
لغتنامه دهخدا
ائتلاف . [ اِءْ ت ِ ] (ع مص ) رجوع به ایتلاف شود.
-
ائتلاف
واژهنامه آزاد
به هم پیوستن
-
جستوجو در متن
-
معتلف
لغتنامه دهخدا
معتلف . [ م ُ ت َ ل ِ] (ع ص ) چرنده . آنکه می چرد. و رجوع به اعتلاف شود.- معتلف شدن ؛ غذا به دست آوردن . روزی یافتن : گربه در سوراخ از آن شد معتکف که از آن سوراخ او شد معتلف .(مثنوی چ نیکلسون ج 3 ص 305).